گلوبالیزاسیون وبرنامه ریزی استراتژیک شهری – ( 2 )

 در ادامه بحثی که در بخش قبلی ، دررابطه با جهانی شدن و برنامه ریزی استراتژیک (راهبردی) شهری ، اغاز شد ، نظریات مطرح شده چنین ادامه یافتند : استراتژی شهرها برای افزایش فرصتء همراهی با پویائی گلوبال ، ویا در واقع عقب نماندن ازکاروان توسعه ورونق اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی درجریان ، بستگی به میزان ، جذابیت وتوان رقابتی – رقابت درانباشت ثروت - همکاری بخش عمومی وخصوصی – پشتیبانی ورغبت سرمایه گزاران خصوصی- توسعه مارکتینگ سرزمینی ، خاصه امکان براورده شدن وتحقق برنامه های انفرادی ؛ کیفیت فضا ونظم شهرها ؛ امنیت فردی ، پیوند دادن همبستگی اجتماعی شهروندان ، خواهد داشت .  این عناصر جاذب اند، چون شهررابرای بازارجذاب میگردانند.(  Jordi Borja جردی بورخا و  Rodrigo Lopez رُدریگو لوُپز  1998/37 در شهر بین المللی . برنامه ریزی استراتژیک شهرها .) ویا اینکه : تعیین عملکردهای مدیریت بخش عمومی برای تسلسل وتوالی جذابیت هادرترغیب  صاحبان سرمایه ، اهمیت بنیانی خواهد داشت . 

 

      همانگونه که ملاحظه میشود ، هماهنگ شدن با شروط نئو لیبرالی ، موجب اشاعه و القاء این برداشت شد که : افزایش وظایف وخدمات عمومی دستگاه اجرائی ، موجب مشکلات اداری ، ازانجمله گسترش دستگاه اداری  ، ودر نتیجه کُندی تصمیم گیری ، کاهش کارامدی عملکردهای ان وتمرکزاداری میشود . این نا کار آمدی ها بهانه ای برای پیش کشیدن برداشت جدیدی ازدستگاه اجرائی شدند .  برداشتی که در صدد کوچک کردن دستگاه اداری ، ازطریق کاهش عملکردها ی خدمات عمومیء دستگاه اداری وواگذاری ان به بخش خصوصی ویا کلا" خصوصی نمودن بخشی ازعملکردهای ان ، بود . در واقع شکل جدیدی ازعملکرد دستگاه اجرائی که مبتنی بر برداشت " فرمانبرداری    Governance   است . اصول ودیدگاه سیاسی این ،  پُروژه ء شهر، ویا انچه درهدف گیریهای اقتصادی وسمت گیری اداری اش مشاهده میشود ، چیزی جز سمت وسو دادن به فعالیت های شهرانهم با خصوصیات رقابتی برای پاسخگوئی به  تقاضای بازار، نمی باشد . ویا بگفته ، جردی بورخا Jordi Borja 1997/89  : دولت محلی باید ، شهر را برای عرضه به خارج اماده نماید . باید انرا با چهره ای مثبت وقابل پذیرش ازنظرامکانات زیرساختی خدماتی ( ارتباطاتی، اقتصادی ، فرهنگی ، امنیتی وغیره ) بصورتی که برای سرمایه گزاران جذابیت داشته باشد ،  معرفی نماید  .

        درزمینه مدیریت سیاسی ، از تبدیل خدمات وفعالیت های عمومی  به شیوه " مدیریت بنگاهداری "  با این هدف که بتوان ازاین طریق، به کارامدی بالای اقتصادی دست یافت ، پشتیبانی میگردد. بورخا 1999/96

    باتوجه به انچه گفته شد ، میتوان دریافت ایدئولوژی ایکه مقدمه چینی مربوط به برنامه ریزی استراتژیک در شهرها را مطرح مینماید ، با همراه نمودن برداشتهای خود با گلوبالیزاسیون اقتصادی ودرساختارهای نویء  دستگاه اداری نئولیبرال ، سمت گیری و اساس برداشت های کار خود را تعریف مینماید .

        برنامه ریزی استراتژیک شهری ، که مبتنی براین برداشتها توسعه یافت . درمقابل گرایشهای گلوبالیزاسیون ، شهرها را به بکارگیری وسایلی برای رقابتی شدنشان با هدف عرضه به بازار گلوبال سوق میداد . در این پویائیء مبتنی بر منافع بخش خصوصی ، قابلیت عملکرد واقدامات " دولت محلی "  نه بر اساس اقداماتی که درجهت پاسخگوئی ونیل به استاندارها وشاخص های جهان شمول (انیورسال) عدالت اجتماعی وپاسخ گوئی به مطالبات شهروندان ارزیابی میشدند ، بلکه  براساس میزان جذب سرمایه ویگانه شدن ( انتگراسیون) شهربا سرمایه بین المللی مورد سنجش ، قرار می گرفتند . بدین ترتیب مدیریت بخش دولتی همراه با برداشت رقابت پذیریء گلوبال  (بازار ازاد ، بسط وگسترش ابتذال در ادامه خدمات اجتماعی ومانند ان ) است که ، بصورت یک مدیریت موفق مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت .

     بدین ترتیب وبا چنین سمت گیری ای ، برنامه ریزی استراتژیک به  سوئی متمایل گشت که ، مدیریت امور عمومی را به فعالیتی منحصرا" فنی واداری تبدیل نموده  ، دغدغه اصلی اش به رقابتی نمودن فعالیت ها برای گروههای اقتصادی خصوصی ، محدود گردد . اکنون منطق خصوصی سالارء تنظیم کننده سیاست هائی که چگونگی تجمع های شهری ( اگلومراسیون اوربان ) را تعیین مینمایند ، از طریق  استراتژی ایکه بظاهر از نظر سیاسی بیطرف بنظر میاید ، مشروعیت اش را بدست  اورده و دردستور قرار میگیرد .  به بیانی دیگر ، در این زمینه ، برداشتی را رواج  داده والقاء مینمایند  که  : گوئی تنها راه پیشرفت وتعالی  شهرها ، بکار گیری این استراتژی رقابتی است ، که  در واقع با گرایش به پیچیده  نمودن ، تضاد منافع موجود در جامعه ، از طریق ایجاد ساز وکارهائی که  بظاهرموید عدم وجود تضاد منافع مذکوراند  ، موجب پوشاندن    ظاهری و کم اهمیت جلوه نمودن این تضادها هم میشوند .

    سازوکارهایء لازم برای پذیرش ، ایده های استراتژیکی ، درنتیجهء گامهای مربوط به روش شناسی  (متدولوژیکی ء) برنامه ریزی استرتژیک ، شکل میگیرند . در وهله اول ضرورت " پیوند بخش عمومی – خصوصی  ، چه از نظر تعیین اهداف ویا برنامه مربوطه  ، وچه از نظر اجرای مشی اجرائی پروژه ، مطرح میگردد ." (بورخا و فورن Borja & Forn   درسیاست های شهری کشورهای اروپائی  1996/48)  ویا درجای دیگرمعتقد است  : ". . .   تحکیم موقعیت شهر همچون عامل اقتصادی بستگی ،  به  امکانات ترغیب  به ایجاد پروژه های بزرگ شهری ، با مشارکت فعال ارگانهای دولتی  وخصوصی وهم چنین تشویق شهروندان از طریق اشاعه فرهنگ ایجاد تعلق وعلاقه مندی به شهرشان ، خواهد داشت .

( بورخا Borja   1997/82 )

       در اینصورت شهر، بصورت قطب اتصال وبهم پیوستن منافع حاکم درجامعه مدنی ، یعنی بخش خصوصی ( بنگاه های اقتصادی ) ودولت درخواهد امد . گام های روش شناسی ( متدولوژیکی ) تحقق این  پیوستگی واتصال منافع وزمینه سازی برای رضایت شهروندان با چگونگی ، انتخاب مشاوران مسئول این برنامه ها ، اغاز خواهد شد .  این مشاورین میبایست دارای قابلیت تحقق بخشیدن به چنین اهدافی را داشته باشند . بدین ترتیب  : شورای سرپرستی ( یا کمیته اجرائی ، شورای دائمی ) مسئول ارزیابی برنامه ریزیها درهمه ی فازها ی مختلف جهت : تحلیل وتصویب اهداف ، متدولوژی تهیه برنامه ها ، چارترسازمانی برنامه های اجرائی ، اعلان ومعرفی انها ، تدوین سیستم های اجرائی ، مشاور امور شهری ویامحلی ، مشاور امور عمومی ، مشاور امور استرا تژیک ، کمیسیون عمومی ، ارگان مشارکت شهروندان ، و علاوه بران  نمایندگی های بخش های مختلف  دولت محلی ، ایالتی و فدرال ، نمایندگان جامعه مدنی که بطور کلی ذینفع های مختلف جامعه را شامل میشوند . از ان جمله : انجمن های محلی ، تشکل های حرفه ای ، ساز مان های ارتباط جمعی ، ان.جی .اُ های  ( سازمان های غیر دولتی )  مختلف وغیره . انتخاب این اعضا  به عهده ء حمایت کنندگان سازمان مدیریت است .  مشارکت های مذکور با این هدف انجام میشود که ، حمایت ورضایت ذینفع ها نسبت که پروژه هائی که در پیش است  کسب شود .

      کاربردچنین ، متدولوژیهائی ، یعنی" تعریف هدفی که توفیق دررقابت دراین جهان گلوبالیزه را درجهت بهتر شدن کیفیت زندگی ، میسر میگرداند . ازطریق تقارب وبهم پیوستن منافع استراتژیکء همه ی فعالانء باقابلیت وتوانمند ودارای امکانات که ، برای ساخت شهرضروری هستند ، قابل تحقق است .  "(رودریگو لوپزRodrigo Lopez    1998 /90 ) .  بدین ترتیب ، این شیوه راهمچون راه حل ورود موفق وپیروزمندانه به بازار گلوبال جهانی معرفی نموده ، در نتیجه خواهان اتصال وپیوستگی بخش دولتی ،  بخش خصوصی ، بنگاهداری و نمایندگان ء  صاحبان نام و نفوذ جامعه مدنی ، به ان میشوند .

        انچه مطرح شد ، مبین این واقعیت استکه ، توسعه اینگونه راهبردها ( استراتژیها ) ، معطوف به ضرورت به اجرا در اوردنء ، برنامه ریزی راهبردی در شهرها ، وانهم جزئی ازروندی است که حول یک  پروژه شهریء ازپیش تعیین وتوافق شده ، که لزوم اجرای ان قبلا" به علت وجود بحران ورکوددر شهر ضرروی تشخیص داده شده ، بوده است .  بدین ترتیب ، هرچند در این روند سازمانها وذینفع های مختلف در روند تصمیم گیری ، سیاست گزاریها وتعین اهداف شرکت میکنند ، ولی در نهایت  سمت گیری وهدف اصلی  تبدیل شهر بوسیله ایست که دران منافع " سرمایه " حاکم باشد .  یا اینکه برنامه ها وپروژه ها ئی که برنامه ریزی راهبردی (ا ستراتژیک ) شهری را تشکیل میدهند ، هدف عمده شان مشروعیت بخشیدن به استفاده ابزاری ازبخش عمومی  درجهت اهداف ومنافع سرمایه های بین المللی ومحلی است .

 

        شهر گلوبال واقعیت یا توهم ؟

       تا اینجا با توجه به نظریات صاحب نظران و پژوهشگران  انهم اغلب مربوط به جوامع در حال توسعه –   در این نوشته، اکثرا" صاحب نظران  لاتین امریکائی -  که امروزه با نتایج منفی ومخرب این  برنامه ریزی – برنامه ریزی راهبردی شهری – دست بگریبان انند و بهمین سبب به نقد ان پرداخته اند .

مشاهده شد که، برنامه ریزی راهبری شهری ، چنانکه متاسفانه برخی از برنامه ریزان ، شهرسازان ومعماران وسایر دست اندر کاران مقولات شهری درکشورما  میپندارند ، مقوله ای علمیء خاصی نبوده ، بلکه نسخه شهرسازی کاملا" هدف دار نئولیبرالهاست . یعنی با استفاده ازامکاناتی که حاصل بوجود امدن شرایطی است که امروزه تحت عنوان پدیده "جهانی شدن "  ( گلوبالیزاسیون) ازان نام برده میشود . انهم بگونه ای که به قول  ژوزه لوئیز فیوری (   Jose Luiz Fioriدر سکه سازان قلابی ) " پدیده معروف به جهانی شدن   (گلوبالیزاسیون )  تا کنون همه چیز بوده ، جز  گلوبال !" 

       تاکنون همواره اینگونه رواج یافته ویا تبلیغ شده که دراثر بسط وپیشرفت تکنولوژی ، انقلاب اطلاعات ، توسعه تکنولوژی ارتباطات ، سرمایه جهانی شده و درنتیجهء جهانی شدنء ان رونق ، توسعه وپیشرفت همگانی را در سطح جهان  بهمراه خواهد اورد . پس باید با تعجیل وشتاب  به این کاروان پیوست وازان ان عقب نمانده ، فرصت های طلائی را از دست نداد ! اما درواقعیت ،  ازاین جهت - توخالی بودن این ادعا ها -  کشورهای توسعه نیافته که جای خودرا دارند ! بفرض اسپانیا  کشوراروپائی عضو جامعه اروپا که ، باشوق زیادی این برنامه ریزی شهری را بکار گرفت ، هم اکنون- دراغاز سال 2010- با بیش ازبیست درصد بیکاری ویک ملیون ودویست هزارواحد مسکونی خالی روی دست مانده مواجه است !

    هرچند در واقعیت با پدیده ای بنام جهانی شدن (گلوبالیزاسیون) مواجه ایم . اما ان چنانکه تا کنون انرا  تعریف ودرباره ان تبلیغ نموده اند ، بمیزان زیادی وارونه جلوه دادن واقعیت بوده است . فرضا" دررابطه با برنامه ریزی استراتژیک شهری وجهانی شدن شهرها ، انچه هم اکنون در کشور ما ذهن برنامه ریزان وشهرسازان وسایر دست اندرکاران این مقوله را بخودمشغول نموده ، اغلب انقدر دورازواقعیت استکه  ، بیشتربه گرفتارشدن دریک تله ایدولوژیک میماند ، تا برداشت وشناخت مشخصی ازیک چنین مقوله ای . متاسفانه به علت کمبود پژوهشهای بومی ، عدم دسترسی به تجربیات مشخص ومستند جوامع دیگر، خاصه جوامع توسعه نیافته ، حتی کشورهای همسایه نزدیک منطقه خود مان  ، برداشت هایء غالبا" توصیفی ،  وکاملا"جهت دارء وارداتی را ، گوئی در بست پذیرفته ایم . البته انچه مسلم است ، این استکه پذیرش بدون نقد وتامل این برداشت ها بیش اینکه سهوا" انجام شود عمدی است .  چون در واقع سیاست گزاران ما   از جهات دیگری دچار توهم اند ، ولذا، اینگونه برداشت ها را با  خواسته های خود همسو میبینند . بهمین سبب برای کنار زدن این پوسته ظاهری  وتعمیق تحلیل ها چه در مورد ابعاد مختلف این مقوله ، از انجمله : در رابطه با وضع موجود جامعه ، انهم با توجه به گرایشهای اغلب ناگزیر وساختاری ان ، ویا توجه ای همه جانبه تربه تجربیات دیگران ، باید در حد توان وامکان به بحث حاضر دامن زد.

         همانگونه که پیدایش برنامه ریزی استراتژیک (راهبری) شهری مبتنی برایدولوژی نئولیبرالیستی  ، ودقیقا" دررابطه ومبتنی برنیازها ومنافع مشخص نئولیبرالها ، دردوره معینی ازانکشاف نولیبرالی سرمایه داری ،  توسط  نظریه پردازان وابسته به این منافع شکل گرفت .  همچنین با توجه به معضلاتی که ، بکارگیری این الگوی برنامه ریزی شهری ، بویژه در شهرهای برخی جوامع توسعه نیافته ، پیش اورد . میباید سایر جوانب ایدولوژیکی  وسرچشمه های تاثیر گزار درشکل گیری چنین الگوئی که انها را تحت عناوین : جهانی شدن (گلوبالیزاسیون )  ، شهر جهانی   (گلوبال سیتی ) وامثال ان میشناسیم را  بیش از پیش مورد نقد و وتامل قرار داده  تا بتوان مرز میان  واقعیت وافسانه ،  یا راه حل پاسخگوئی به مشکلی مشخص ، در این زمینه با توسل به توهم  ، را باز شناخت .   توهماتی که امروزه بگونه محسوسی در چنبره ان گرفتاریم ، وتا کنون نتوانستیم به کمک ، طرح مسئله مشخص وقابل دفاع ، شناسائیء  مختصاتی که در ان قرار داریم ، خود را از ان رها نمائیم . جهت اثبات این ادعا کافی است به اهدافء به اصطلاح از پیش تعیین شده بسیاری ازطرحها وبرنامه های جاری توجه نمائیم ، ازانجله بعنوان نمونه : به اهداف طرح جامع  جدید تهران در زمینه برنامه ریزی بخشی ویا اهداف کلان توسعه در چشم انداز بیست ساله ،  را نام برد ، که هردو بعنوان دو نمونه از هدف گیری ها در سیاست گزاری های مربوطه شان ، واقعا" بدنبال مشتی از توهمات اند.

     باتوجه به پیوند تنگاتنگی که جهانی شدن با شکل گیری تفکر برنامه ریزی استراتژیکء شهری دارد . لازم است  با وسواس بیشتری نحوه ظهور وپیدایش پدیده گلوبالیزسیون وسپس رابطه  شهر جهانی شده ،  با ان ، مورد تامل قرار گیرد .

     انچه باتوجه  به واقعیت ها میخواهیم به ان اشاره نمائیم این است که  : جهانی شدن سرمایه ، انهم در مرحله انکشاف نئولیبرالیء نظام سرمایه داری  حاصل رونق و شکوفاهی اقتصادی ، انگونه که با وارونه جلوه دادن واقعیات سعی دراالقاء انرا دارند ، نبود . بلکه ازهمان سالهای اغازین ، دهه هفتاد میلادی ، لیبرالیزه و درپی ان گلوبالیزه شدن سرمایه حاصل رکودساختاری طولانی ای بود که حداقل ازاواخر دهه شصت میلادی تا اغاز دهه هشتاد ادامه داشت .

   بنابراین همانگونه که جرالد دومنیل Gerld Dumenil   استاد اقتصاد دانشگاه پاریس معتقد است :  نئولیبرالیسم درواقع  ، مرحله کنونی انکشاف سرمایه داری است ! گلوبالیزاسیون پیش رو هم  شکل تحقق ان است .  ویژ گی عمده ان جهانی شدن سرمایه ، یعنی جابجائی وتحرک ان در سطح جهان است .  این روند از اغاز دهه 80 میلادی نخست در انگلستان ، امریکای شمالی واروپا اغاز شد وسپس ژاپن وسایر جوامع سرمایه داری مرکزی انرا پی گرفتند .انچه در رابطه با نتیجه عمده ان برای اکثریت جامعه خاصه نیروی کاروبویژه طبقه کارگرمیتوان مشاهده نمود ، زیر پاگذ ا شتن وکاستن مدام از حقوق انها ، که طی مبارزات ممتدی بدست امده ، بوده است  . جرالد دومنیل ، گلوبالیزاسیون را که درشرایط کنونی ،  درخدمت نئولیبرالیسم قرار گرفته ، درعمل به رقابت واداشتن اقشار ضربه پذیر تر جامعه ،  ویا بطور کلی کارگران فقیر جهان  ، میداند .   

    باتوجه به ویژگی ها ونتایج عینی سیاست های نئولیبرال دربرنامه ریزی های اقتصادی بطور عام و همینطور تاثیرات برنامه ریزی استراتزیک شهری در جهت دادن به تحولات شهری . همانگونه که قبلا" مطرح نمودیم ،   بحث مربوط به شهر گلوبال را از زاویه دید صاحب نظران ودر واقع ناظرین این روند  ، بویژه نقدهائی که در جوامع توسعه نیافته در جریان است ، پی میگیریم .

     در ادامه بحث پیشین ، مونیکا کاروالیو ، Monica Carvalho  استاد جامعه شناسی در دانشگاه ایالتی سائوپائولو، ( درشهر گلوبال ، نکاتی درنقد یک برداشت .)  چنین ادامه میدهد :  "  . .  . آغاز مطرح شدن شهرگلوبال ، مستقیما"مربوط میشود به روبروشدن کلان شهرهای جوامع سرمایه داری مرکزی یا جهان اولی ها وبا روند گلوبالیزساسیون اقتصادی ، که انهم در سالهای پایانی دهه هفتاد میلادی اغاز شد . تغییراتی که دران سالها دراقتصاد جهانی درجریان بود ، بتدریج موجب پیدایش ، بحران مرکزیت اقتصادی ، در متروپل های مذکور که درحال ازدست دادن کنترل برفعالیت صنعتی شان بودند ، گردید. چون بنگاههای  مسئول فعالیت های صنعتی نامبرده ، دراثرتوسعه تکنولوژی وفنون جدید اطلاعات  وارتباطات ، انعطاف بیشتری ، برای انتخاب مکان بصرفه تری برای استقرارمرکز فعالیت  بنگاههای خود ، کسب نمودند .  بحران مالیاتی ناشی از این وضعیت  ، افزایش محسوس بیکاری ، فقدان راه کارهائی برای مشکلات شهری که در چنین شرایطی رو بفزونی بود ، برمشکلات افزوده شده ، وضعیت نگران کننده ای را برای اینده این  کلان شهرها پیش اوردند .  اما بموازات شکل گیری بحران مورد بحث که ، برای کلان شهرها بصورت وضعیت کیش مات درامده بود ، تغییرات دیگری دراین کلان شهرها در حال بوقوع پیوستن بود . تغییراتی که بصورت جاگزینی فعالیت های صنعتی با فعالیت های خدماتی پیش رفته وتخصصی ، اکثرا" مربوط به بخش های مالی وسرمایه گزاری واطلاعاتی با ماهیت غالبا" فراملیتی ، درحال شکل گیری بود . اگراز یک جهت بنظر میرسید ، این کلان شهرها به سوی اینده ای مبهم پیش میروند  ، اما از جهت دیگر در حال بدست اوردن اهمیت استراتژیک (راهبردی)  ، همچون مرکز استقرار فعالیت های ثالثیه پیشرفته ، همپای تغییرات اقتصاد ی جهان بودند .  بنابراین ، جمیع این تغییرات  بمعنی از دست دادن نقش رهبری  ومرکزیت اقتصادی بودن انها نبود . بلکه برای انها ، بصورت  نوعی  معنی ، محتوای  ونقش جدید ، درنظام تولیدی بین المللی به حساب میامد . این کلان شهرها با تغییرات جدیدی که در نقش افرینی شان بوجود امده بود ، بتدریج توسط صاحب نظران واهل پژوهشی که این جریانات  را پیگیری مینمودند ،  " شهر گلوبال" نامیده شدند . ازانجله : ( ساسکیا ساسن Saskia Sassen 1998 ،  لِوی Levy  1997  ،  تورز ومارکز Torres & Marques     1997)

     در سالهای میانی دهه هشتاد وشروع دهه نود میلادی ، نسل اول پژوهش گران ( مانند ، مارکز وتورِز در سائوپائولو در سیستم جهانی )  عنوان  شهرگلوبال  را جهت تصویر نمودن موقعیت استراتژیک برخی کلان شهرها دررابطه با اقتصاد جهانی وهمچنین تبیین تناقضهای این روند بکار گرفتند .  جایگزینی فعالیت های صنعتی  با فعالیت های خدماتی پیش رفته ، موجب تغییراتی در بازار کار وساختار اشتغال ودرنتیجه تشدید قطبی شدن  جامعه گردید . انهم در حالی که عرضه نیروی کار باتخصص بالا ودستمزهای بسیار خوب  تقاضای خدمات مربوط به نگهداری وبهبود ساختار تولیدی را ، متفاوت با شرایط پیش ازان که دستمزد ها پائین ودرحدِ اقل بود، بهبود بخشید . ( اِ. لِو ی E. Levi  1997/ 38.  در دموکراسی در شهرهای جهانی ، پژوهشی در باره لندن وسائو پائولو --   ساسکیا ساسن Saskia Sassen در شهرها در اقتصاد جهانی )

      در اثر این تقسیم کار جدید ، وضرورت تغییر « کاربرد زمین »  در " بازار مستقلات ودر ساختار مصرف " با پیدایش فضاهای دوگانه   Dualدر درون کلانشهرها  مواجه میشویم . ( ساسن 1998/150) 

    بدین صورت ، شکل جدیدی از جدانشینی شهری segregacion urban    بوجود امد . ( لوی 1997/38)

        در اولین برداشتی که میتوان انرا بصورت ، دیاگنوستیک  ، این وضعیت به حساب اورد ، برداشت  شهرگلوبال ، حاصل یک روند  تاریخی کاملا" مشخص   concret در برخی کلان شهرهای جهان اولی -در انهائی که هم اکنون ویژگیهایء گلوبال بودن را نشان میدهند - بود .  اما ، همزمان با اینکه ،این کلان شهرها ،  روند تغییرات ساختارتولیدیء متاثرازجهانی شدن اقتصاد را نشان میدهند ، تناقصهای ذاتی شان  هم ، بصورت :  تغییرات انجام شده دربازار کار، افزایش عواقب نابرابری اجتماعی ، کاهش دسترسی به فضا  وتسهیلات شهری برای همه برملا میشود .  اکنون از این زاویه خاص  ، این برداشت – شهر گلوبال –  که حداقل دراغاز شکل گیری اش ، پویائی این کلان شهر ها را غنی تر نمود ، بابرداشت های دیگرازشهر، برای رسیدن به اهداف شهری فاصله چندانی نداشت . اما مشکلات شان هنگامی اغازشدند که ،  از فضائی که تاان زمان تولید شده  که انهم ، حاصل روند تاریخی مشخصی بود ، فاصله گرفتند .

      در اواخر دهه نود شاهد موج دوم مطالعات مربوط به تفکر ویا برداشت  شهر گلوبال برای کلان شهرهائی که در مرحله دوم اهمیت قرار دارند میباشیم (مارکِز و تُورِز 1997) .   هرچند این پدیده مسئله نوئی نیست . اما از این ببعد تفکر  شهرگلوبال  مفهوم جدیدی یافت ، که می شد انرا به صورت فُرم  تیپیک ایده ال عرضه نمود . ( ام .پ. ب  وِ راس  M.P.B.Veras 1997/131 . در کورتیسا ] کلبه هائی که از پوست ضخیم درخت های جنگلی مشابه بادرخت چوب پنبه برپا میشود .م [ در سائوپائولو: اشکال نووکهنه فقر شهری  و جدانشینی   segregacion  اجتماعی.)

    دراین مرحله بعدی استکه ، کلان شهر سائوپائولوهم بعنوان یک کلان شهرجهانی ء محتمل مورد توجه قرارمیگیرد . 

 

   همان گونه که ماکس وبر Max Weber  ( در هدفء شناخت در علوم اجتماعی )  یاد اوری مینماید ، تیپ ایده ال  ، یک بنا ی منطقی ای است که ، درواقعیتء تاریخی معینی متولد میشود ،  ولی با ان یکی گرفته نمیشود . تیپ ایده ال وسیله کمکی و ابزارتحلیل وبررسی ومبنی سنجشی استکه ، بدون ان مشکل بتوان جهات متفاوت ومتنوع واقعیت را دریافت . هنگامیکه تیپ ایده ال ، ساخته ودر نظرگرفته شد ، میتواند بعنوان وسیله ای در شناسائی واقعیت دیگری مورد استفاده قرار گیرد . بنا براین میتوان گفت: تیپ ایده الء  وِبِر Weber (1991/113-114) بیشتر برای بررسی وسنجش تفاوت ها  تا تبیین هویت قابل استفاده است  .  بنا بر این نمیباید انرا  با الگو (مدل) ویایک وضعیت مشخص یکی گرفت .

     تیپ ایده آلی که در  برای تبیین  شهر گلوبال  مطرح میگردد ،   مبتنی بر خصلت ها ( کارکتریست ) معمول ء کلان شهرهائی است که در اثر جهانی شدن اقتصاد دستخوش دگرگونی شدند . بااین وصف "گلوبال " ویژگیء "شهر" ی استکه که ، بصورت " نقطه تلاقی" میان اقتصادهای ملی وبازارجهانی باشد .  شهری که درقلمروملی ای که به ان تعلق دارد ، بنگاههای اصلی فراملیتی را که ، فعالیت های اقتصادی شان خدمات تخصصی سطح بالا ، فن اوری برتر وبرخی فعالیت های معین اقتصادی است را ، گرد هم اورده باشد . انهم درحالیکه دراثرتغییروتحولات این روند بازارکارش قطبی شده و نابرابریهای اجتماعی جدید ، بصورت جدائی اجتماعی دوگانه شده ،  segragacion social  dualizado  دران بوقوع پیوسته باشد .

ادامــــــــــــــــــــــه در بخش سوم                                            فروردین 1989

گرد اورنده وانتخاب مطالب      مهدی کاظمی بید هندی