باغشهر، حریم شهر، طرح واگذاری هزارمتر زمین در حریم شهر و تداوم توهمات پایان ناپذیر!

 

         درباره این مسئله .

         مدتی است مسائل ومشکلات شهرتهران وبه نسبت کمتری سایرشهرهای بزرگ کشور، کمی ازحاشیه  به متن امده است . احتمالا"، بهمین سبب شاهد انواع اظهار نظروپیشنهادهای عجیب و گاه من درآوردی  می باشیم.

       همانگونه که شاهدیم : پس ازاینکه مسئولین همراه با مشاورانشان باموفقیت کامل پایتخت را به نقطه دیگری انتقال دادند ! جمعیت تهران را به میزان پنج میلیون نفرتخلیه نموده ، چند صد هزارکارمند ادارات وسازمانهای مختلف را بگونه ای غیرقابل تصورسریعا" به نقاط دیگری خارج ازتهران منتقل کردند . حال برای حسن ختام و نیل به حداکثر "تمرکز زدائی"  قرار شده  با یک تیرنه تنها دونشان بلکه چند نشان را هدف قراردهند ! ازانجمله : قرار است ، در "حریم" فعلا" به وسعت  1200کیلومترمربعی شهرتهران (ویا به روایت های دیگر با گسترش ان تا 5000 کیلومترمربع ، فرضا"برابر با نیمی ازمساحت کشوری چون لبنان !)  برای جلوگیری ازرشد بیش ازحد شهر " باغ شهر" احداث نمایند . طبیعی است که پس از تصمیم به ایجاد حریم ، انچه با تصویب نامه ها ونهیب های دستگاه اجرائی امکان جلوگیری نداشت ، تداوم وگسترش سریع وغیرقابل کنترل حاشیه نشینی ، ساخت وسازهای غیرمجازدرفضائی بود که قراراست "حریم" شهرتهران باشد . (البته شاید بهترمیبود همانند روزگارگذشته خندق معروف تهران را احیا نموده در ان اتش میافروختند تا مهاجرین "بی رویه " وارد شهر نشوند! ) اما با تداوم وتشدید حاشیه نشینی وساخت و سازهای غیرمجاز بسادگی توهمات  مجریان ومشاورنشان وبی اثربودن سیاست گزاری های مبتنی برتوهم ، همانند سایر موارد ، هویدا شد . پس ازان فکر" ِبکری" ، که همچون تیری بود که میتوانست هم زمان نه دوبلکه چند هدف را نشانه رود ، مطرح گردید . این فکر بِکرایجادء "باغشهر" درحریم مذکوربود ! چون مبتنی براین پیشهاد میتوان با ایجاد باغشهردرحریم مذکورچندین هدف را به یک باره براورده نمود . ازانجمله : مانع گسترش حاشیه نشینی درحریم گشته ،  با احداث باغشهرکه حریم شهررا سبزوخرم خواهد نمود ، تهران دارای کمربند سبز نیزخواهد شد .  با وجود این کمربند سبز ، اهالی دوستارسبز و خرمی در عمل ، مالک حریم شده ، دران ویلاهای بیشماری رااحداث خواهند نمود ، که این خود " درضمن " ، بهترین راه حل مشکل مسکن نیز ، خواهد بود .  بنابراین همانگونه که ملاحظه میشود با احداث باغشهر، مشکل مسکن ، کمبود فضای سبزوبه تبع ان رفع الودگی هوای تهران ، جلوگیری ازگسترش حاشیه نشینی ، ناشی ازمهاجرت های معردف به "بیرویه "  - البته ، تارویه دارشدن این مهاجرت ها  -   و احتمالا"  مشکلات دیگررابه یک باره حل وفصل نمود!   بدین صورت  میتوان الگوئی برای سایرامور شده !

 

      آغاز ماجرا

      اما این ماجرا چگونه اغاز شد ؟  هرچند این مسئله را درسایرمقالات سایت قبلا"هم مطرح نموده ایم  ،  اگرتکراران ملال اورنباشد ، بد نیست مروری برانچه گذشت داشته باشیم .  تاوضع موجود باتوجه به روند تحولات ان بگونه ای مشخص ترخصلت یابی شود . دربحث های پیشین گفتیم : شرایطی که طرح "جامع" شهرتهران دران ارائه شد  - که درواقع این طرح الگوی اصلی سایرطرحهای شهری کشورنیزهست     بگونه ای بود که جزطرح مذکور ،  به شکل ومحتوی که ارائه گردید ،اصولا"، به صورت دیگری نمیتوانست ارائه شود . چرا ؟  چون دروضعیت اجتماعی وسیاسی ان زمان - دهه چهل خورشیدی - با تداوم روند های مسئله سازاقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ازان جمله : تحرک وجابجائی روبه افزایش جمعیت ، درنتیجه سرعت بخشیدن به شهر نشینی ، وتشدید مشکلات متنوع ان ، دستگاه اجرائیء بدون مشارکت مردم در سیاست گزاری ها ، بتدریج درحال غافگیرشدن بود . جابجائی جمعیت نخست درقالب روستا به شهروسپس  جابجائی درون بخش شهری ، افزایش بیکاری وشکل گیری فوق ذخیره نیروی کار وبسیاری ازمشکلات دیگرکه همگی را باید بصورت ویژگیهای این مرحله ازتوسعهء پُراُفت وخیز کشوردرنظرداشت ، شرایط بسیارویژه ای را بوجود اوردند . باعدم امکان مشارکت مردم درسیاست گزاریها ، همچون گذشته ، دستگاه اجرائی ویا مسئولین بدون ارتباط بامردم درواقع نمیتوانستند ابتکارعمل را دردست داشته باشند .  دستگاه اجرائی درعمل ودرواقع ، با توجه به همه جوانب مسئله ، هیچ امکان و توانائی جهت رفع ویا تعدیل مشکلات متنوع مذکور، حتی درجهت تثبیت وضع خود را نداشت ! درنتیجه جزدورکردن مسئله – وعملا" فرافکنی – به راه کاردیگری نمیتوانست بیاند یشد . دران زمان که درزمینه سیاست گزاریها ، مردم امکان مشارکت نداشته واصولا" بحساب نمیامدند . دستگاه  دولتی درهمه امورانها را دور میزد .  بنابراین ، سیاست گزاری بامحوریت پاسخگوئی به مطالبات مردم وتعامل با روندهای درجریان وهمراهی با روند توسعه ایکه میتوانست با محوریت پاسخگوئی به مطالبات مورد بحث سازمان داده شود ، اصولا" قابل طرح نبود .  بدین ترتیب ، با وجود چنین شرایطی دستگاه اجرائی به دلایل متنوع پیش گفته چاره کاررا در "جلوگیری" ازگسترش شهرمیدید .  درنتیجه ، هدایت توسعه وتحول بخش شهری وتقویت سیستم وشبکه شهرها ، بعنوان : هدف اصلی ومحوری ان وهمچنین  کمک به ایفای نقش یگانه کننده ( انتگراتیو )  شبکه و سیستم شهرهای کشور ، متاسفانه جای خود را به "جلوگیری ازگسترش شهر" داد . بلاخره ، جلوگیری ازگسترش  کلان شهر"هدف  پایهء " سیاست گزاری های شهری شد . با این هدف گیری ، درواقع ازهمان اغاز کار، درعمل فاتحه ، پاسخ گوئی به مطالبات مردم (دراین زمینه مطالبات اجتماعیء مردم که بصورت دسترسی وبهره مندی ازامکانات شهری- مسکونی  میتواند مطرح گردد) ازطریق هدایت توسعهء بخش شهری کشور، خوانده شد ! یعنی با هدف قراردادن ء "جلوگیری ازگسترش کلان شهرها" ، خشت اول کج گزارده  وهدایت توسعه بخش شهری کشوردراین مرحله خاص ازتوسعه به بیراه کشیده شد . هرچند باتوجه به شرایط موجود ان زمان ، انتظار دیگری هم نمیرفت .

 

       عواقب بعدی

          بدین ترتیب ، ازهمان اغاز ، بجای اینکه ،« برنامه ریزی شهری »  بنوبه ودرمحدوده فعالیت های خود مشکلات شهری را تعدیل نماید ، خود درهمه زمینه های زندگی شهری مزید برعلت شده مشکلات را تشدید نمود .  چرا ؟  چون درشرایط بسیارپرتحرک اجتماعی همراه با شهر نشینی روبه افزایشء مرحله گذار، درعوض اینکه از«جلوگیری » ، «محدودیت» و «کنترل » بعنوان ابزاروتسهیل کننده توسعه وگسترش هدایت شده کلان شهرو تقویت نقش افرینی ان درسیستم وشبکه شهرهای کشور ، استفاده شود ، نه کم ونه زیاد انرا - جلوگیری از گسترش را -  به بهانه بزرگ شدن بیش از"حد" شهر ،   "هدف"  اصلی طرحهای جامع کلانشهرها قراردادند  !؟ بن بست ازهمین جا اغازشد . ازیک سوجلوگیری ازگسترش شهر ، چون درتقابل کامل باروند های درجریان قرارگرفت ، توفیق چندانی نداشته ، میانه راه بی اثربودنش هویدا میشد . ازسوی دیگرمجریان چون ابتکارعمل را ازدست داده ودرجهت پاسخ گوئی به مطالبات مردم گام برنمیداشتند ، درواقع به  بیراهه رفته بودند ، موجبات  تشدید مشکلات را فراهم اوردند.        درچنین وضعیتی چه انتظاری میبایست از برنامه ریزی شهری داشت ؟  البته انتظاری بدورازتوهم و قابل تحقق !  هنگامیکه به اکثریت قریب به اتفاق کلانشهرهای کشورهای درحال توسعه ، بگونه ای واقع گرایانه توجه نمائیم ، میبینم توفیق قابل انتظار : میتواند فعلا" ، شامل دوهدف مشخص باشد : الف) ممانعت  از افزایش مشکلات .    ب ) درصورتء امکان بادوراندیشی وابتکاربسیار، البته بامشارکت مردم در سیاست گزاری ها ، موجب تعدیل ویارفع کاستی های  پیش رو گردید  . امروزه با توجه به وضع موجود ونیازهای مبرم روند توسعه ویا ویژگیهای ساختاری مشروط کننده این مرحله ازتوسعه کشور فراترازاین اهداف ، واقعا" نمیتواند جزتوهمات وتکیه برسطحی نگری ، چیز دیگری باشند . اما نیل به چنین اهداف به ظاهر حداقلی ، قبل ازهرچیز، به شرط  پرهیزاز«تقابلء » سیاست گزاری ها باروند های درجریان وفراهم شدن مشارکت مردم ویا با هدف قرار دادن پاسخگوئی به مطالبات شهروندان ، قابل تحقق است .   

      باتوجه به شرایط ومرحله ای ازتوسعه ایکه اززمان اغازبرنامه ریزی شهری درکشورتاکنون دران قرارداریم ، جلوگیری ازگسترش کلان شهرها نمیتوانست راه حل رفع ویا تعدیل مشکلات باشد.  بهمین  سبب ، همانگونه که شاهدیم – جلوگیری مذکور - همواره مزید برعلت شده ، مشکلات شهری را بعضا" دوچندان کرد . ازانجمله  تاکنون مشکل مسکن راتا حد بحران تشدید نموده است . ازانجا که ، جلوگیری ازگسترش کلان شهر، باروندهای درجریان – روند جابجائی جمعیت ، خاصه ضروریات روند توسعهء  بسیارکُند وگاه توام باسردرگمی - در تقابل کامل بود . برمشکلات ساختاری جامعه شهری ، نظیرقطبی شدن ، جدانشینی و گسیختگی روبه افزایش بجای یگانگی (انتگراسیون) جامعه کلانشهری وبیش ازهمه برحاشیه نشینی بشد ت  افزود . ( بقسمی که هم اکنون میزان حاشیه نشین ها درمنطقه کلان شهری تهران بیش ازبیست در صد جمعیت شهر تهران شده است .)

 

 

         حریم شهر توهم دیگر  

         نگرانی ازغیر قابل کنترل شدن و گسترش حاشیه نشینی حول شهرباعث شد  برای شهرحریمی که دران ساخت وساز ممنوع باشد تعیین نمایند . انهم با این تصورساده انگارانه که ایجاد حریم مانع گسترش  شهر وعمدتا"ساخت وسازهای غیر مجاز خواهد شد . اما با وجود همه این محدویت ها ، همانگونه که شاهدیم ،  برجمعیت منطقه کلان شهری تهران حتی بادرصد بیشتری افزوده شد.

     تداوم عقب ماندگی وتنگناهای اقتصادی اجتماعی واقدامات محدود کننده ودرتقابل باروندهای درجریان  که بصورت جلوگیری ازگسترش شهراتخاذ شدند ، مشکلاتی را بوجود اوردند که با تشدید انها ، پدیده رانده شدن بخشی ازاقشارکم درامد شهربه حاشیه را ، که قبل ازسیاست گزاری های پیش گفته  ، فرضا" بعنوان مثال ، شهرتهران با ان مواجه نبود ، بوجود اورد .( رج به " شهرسازی وروند کلان شهرشدن تهران" م کاظمی همین سایت .)  بهمین سبب درسالها اخیرازشتاب رشد جمعیت شهرکاسته شده اما به رشد جمعیت  منطقه کلان شهری شهرهای بزرگ ، خاصه منطقه کلانشهری تهران ، به شدت افزوده شده است . جالب اینجاست که برخی ازدست اندر کاران کاهش شتاب رشد جمعیت شهررا با ساده لوحی تمام به حساب موفقیت خود گزارده ، ازجلوگیری ازافزایش جمعیت شهرسخن میگویند بدون اینکه به معضلاتی که ایجادنموده اند ، ازانجمله ، چند برابرشدن درصد رشد جمعیت حاشیه نشین درمنطقه کلان شهری ، اشاره وتوجه ای داشته باشند . گوئی این دوموضوع ربطی به یکدیگرنداشته و « تشدید» حاشیه نشینی ، نتیجه به بیراهه رفتن سیاست گزاری های جاری نیست !

         ایجاد حریم برای شهر با توجه به ویزگیهای ساختاری وضع موجود بخش شهری کشور، خشت کج دوم یا توهم دیگری بود که برتوهم "جلوگیری ازگسترش شهر" افزوده شد . چون پس ازان مسئله گسترش حاشیه نشینی وساخت وسازهای غیرمجازدرحریم شهر تشدید شد.  بلاخره کار به ایجا که رسید وسیاست گزاریها ناکارآمد یشان هویداشد ، به توهم دیگری متوصل شده ، چاره کاررا ایجاد باغ شهر، درحریم مسئله دارشده شهر، دانستند .

       همانگونه که ملاحظه میشود، این مسئله ازدهه چهل شروع شد وازهمان اغازبه بیراهه رفت . پس از انقلا ب هم نخست جو بوجود امده  ناشی ازانقلاب ، صاحبان منافع درزمینه ساخت وسازشهری را مدتی کنار زده وبه حاشیه راند .  دراین سالها اقدامات پراکنده ای که درجهت پاسخگوئی به مطالبات مردم  درحال شکل گیری بود . اقداماتی که ، میرفت امکان مشارکت مردم دراین زمینه را فراهم اورد . ولی صاحبان منا فع بصورت مشاور، انبوه ساز، سرمایه دارانی که بازاراملاک ومستقلات را در قبضه داشتند  - سرمایه سوداگری که بختک وار برساخت وساز واملاک ومستقلات شهرسلطه دارد-   تراکم خر ، تراکم فروش، برج ساز وغیره خودرا جمع وجورکرده ودوباره نقش افرین این صحنه شدند .  ویا به بیان دیگر وضع دوباره همچون قبل از انقلاب شد .  یعنی همان آش وهمان کاسه !

 

     هزار متر زمین وویلا سازی همگانی ، توهمی فوق توهمات دیگر !

     خوب : آش مورد بحث ِکی وچگونه پخته شد ؟   مقصراین بیراهه رفتن ها چه  دست اندر کاران و  صاحبان منافعی بودند ؟  وبلاخره یقه چه کسانی راباید گرفت ؟ اینها ، پرسشهائی هستند که باید بگونه ای مسئولانه درپی یافتن پاسخ  های قانع کننده ای  برای انها بود .

      اما به هرحال آشی پخته شده  ، حریمی ایجاد گردیده ، قرار احداث باغشهرهم گذاشته شده است .  بااین اوصاف شخص ثالثی از را ه میرسد ، حال باهرنیت وهدف سیاسی ، میخواهد این آش  پخته را نذر اهداف خیرویا شر خود کند . خوب کجای کارغیرمعمول است  ؟  مسئولین ومشاورانشان همواره در اموردیگرهم بکرات " این" راخرج " آن " کرده و نتیجه عکس هم گرفته اند !؟  اینکه مسئله جدیدی نیست ! مگرشهرهای جدید ساخته نشدند ؟ مگرپس ازساخت روی دست نماندند ؟ پس ازروی دست ماندنشان مگرانواع ترفند و امتیاز دادن را خرج رونق  ان نکردند ؟ مگر نتیجه قابل ذکری هم گرفتند  ؟  مگر قرا ر نشد چند صد هزار کارمندان به خارح از تهران منتقل شوند ؟ مگر انواع وعده ها را ندادند ؟ ، خط ونشان نکشیدند ؟   خوب چند در صد رفتند ؟  نتیجه نهائی چه بود ؟ غیر از پس گرفتن تدریجی فرمانشان ؟  

       دراین امور هرنیت وسیاست باهربرداشتی که مطرح باشد ، اما هنگابی که در تقابل باروندهای در جریان قرارگیرید ، بسرعت به بن بست خواهد رسید .  مسئله درستی ویاغلط بودن این سیاست گزاری نیست . مسئله اصلی بیگانگی این سیاست گزاری وبرنامه ریزی ها با وضع موجود بخش شهری کشور است . بواقع مشکل ایده های کلیشه ای مغایر باضرورت های وضع موجود ماهستند . اهداف بصورتی تعیین شدند که با واقعیات بیگانه  ودرواقع دراین حلقه نیستند .  مگرطرح جامع اول مبتنی بر واقعیات وضروریات بخش شهری کشور- دران زمان - ارائه شده بود ؟  اگرچنین بود چرابرای تهران سال 1355 سقف جمعیت 4.5 میلیونی تعیین کردند  . همینکه دران زمان مشاورین وتهیه کنندگان طرح  تعیین چنین سقف جمعیتی را می پذیرند  ، بحد کافی گواهی میدهد که تاچه حد بی توجه به واقعیت ها و ویژگیهای ساختاری وضع موجود ان زمان کشورودرواقع ، فارغ ازاین ماجرا !  بوده اند .

     بنابراین تکرارمیکنیم : مسئله مسئله مورد بحث « غلط » بودن برنامه ریزیها نیست . بلکه انچه بران تاکید داریم مشخصا" این است که : دراین زمینه – درزمینه برنامه ریزی شهری وتعیین سیاست گزاری  های مربوطه -  تاکنون ره بترکستان بوده است . برنامه ریزی ها به هیج وجه براساس طرح مسئله ء  مشخص انهم با توجه همه جانبه به بخش شهری کشور ودر نظرداشتن همهء مشروط کننده های ساختاری ان انجام نشده است ،  پس چاره ای نیست ، مگر  بطوراساسی در این روال کارتجدید نظر نمود .

      اگر باتوجه به جوانب مختلف وضع موجود وخصلت یابی همه جانبه ان ، بااطمینان کامل میتوان گفت :  جلوگیری دستوری گسترش کلان شهر ، توهم وبه بیراهه رفتن بوده است ، ایجادحریم برای جلوگیری از گسترش کلان شهر ، بجای توسعه وگسترش نقاط شهری داخل  منطقه کلانشهری ، بیراهه رفتن وتوهم بعدی است  ،  به همین صورت ایجاد باغشهر ودست اخر اهداء ویا فروش زمین های حریم مذکور برای احداث  ویلا ویا مشابه ان ، به خیال اینکه مالکین این باغهای خیالی با برخورداری از حق ساخت وساز محدود ،هم حریم کذائی را سبز وخرم نموده وهم  مانع استقرار ویا اشغال زمین های محدوده توسط حاشیه نشینان ویا ساخت وسازها غیر مجازخواهند شد، بوضوح توهم درتوهم بوده وانرا جزخیال پردازی وساده لوحی نمیتوان نامید !

 

      مهدی کاظمی بیدهندی      تیرماه   1390