مسکن مهر : ایا تجدید نظردراهداف قبلی درپیش است ؟ !

  

     دربحثی که پیش ازاین دراین سایت تحت عنوان « مسکن پاک ویا مسکن مهر، که هردوبه  

 بیراهه رفته اند. » مطرح نمودیم . برنکاتی که ازنظرما اهمیت بسیار دارند تاکید داشتیم . ازانجمله :

     -- دراوضاع کنونی ، که جامعه ما درابعاد مختلف اقتصادی ، اجتماعی- جمعیتی ، سیاسی- نهادی     

 همچنین فیزیکی- فضائی ، با ویژگیهای ساختاری ایکه «ذاتی» این مرحله ازتوسعه است - ویژگی

 هائی که کلیه سیاست گزاری وبرنامه ریزیهای کلان وبخشی انرا را مشروط مینمایند - وهمچنین مشکلات عدیده دیگری ، مواجه است .  توفیق هرطرح وسیاستی که به مقولات اجتماعی ، چون توسعه شهری ویا رفع وتعدیل مشکلاتی مانند مشکل مسکن مربوط باشد درگروتوجه ولحاظ کلیه این ویژگیها 

 درراهکارها وسیاست گزاری های مربوطه است.

 

    اکنون با توجه به اینکه هدف عمده هرطرح ویا سیاستی، که درپی رفع ویا تعدیل مشکل مسکن است،  میبایدایجادامکاناتی باشد که، حتی المقدوردروضع موجود، با کاهش مداوم توان مالی متقاضیان- که بعلل  شرایط اقتصادی اجتماعی کنونی ادامه دارد - مقابله نماید. بنابراین ، هدف چنین طرحی قبل ازهراقدامی باید پاسخگوئی به مشکل مسکن درمکانهائی باشد که : متقاضیان واقعا" دران مکانها برای دسترسی به مسکن ، مسئله دارند! درشرایط کنونی بدون هیچ شک وتردیدی اغلب متقا ضیان با مشکل تهیه مسکن - حال تملک یا استیجاری - درکلانشهرها بویژه درکلانشهرتهران روبروهستند. اما همانگونه که شاهد یم،   طرحهای مسکن ازجمله مسکن مهر،ازاغازفعالیت اش تاکنون درپی پاسخگوئی به این نیازدرخارج از کلان شهرها بوده اند ، تا بزعم خود ومشاورانشان موجب تشدید تمرکزدراین شهرها نگردند. مسئولین مربوطه هم ، همواره تاکید دارند : برای جلوگیری ازگسترش بیرویه کلان شهرها این واحدها میباید بفاصله ازانها ، درشهرهای کوچک و بویژه درشهرهای جدید که باهمین هدف احداث شده وخواهند شد ، واگذارشوند. بنابراین با توجه به هدفگیریهای مسکن مهر- که به نظرما ، براساس برداشت های ساده انگارانه ای ازعلل تمرکزوگسترشء به اصطلاح بیرویه کلان شهرها دروضع موجود بوده - تصمیم

 به خارج نمودن کلان شهرها ازبرنامه های خود گرفتند !

      بدین ترتیب  بود که :  بیراهه رفتن ودرنتیجه - همانگونه که درعمل شاهدیم - کم اثرشدن اقدامات بعدی شان که میبایست درجهت حداقل تعدیل مشکل مسکن باشد ، اغازشد . چرا ؟  ازانجا ایکه معمولا" مسئولین ما دراین زمینه ها - احتمالا"درزمینه های دیگرهم - بجای محورقراردادن مطالبات مردم و یا نیازهای واقعی وکنونی روند توسعه پراُفت وخیزکشور- که انهم به شرط مشارکت همه جانبه مردم در تصمیم گیریها میسرمیگردد - تحت تاثیربرداشتهای رایج قرارگفته ، که میپندارند : با جلوگیری وایجاد محدودیت های متنوع - نه رفع علت -  میتوان مانعء تمرکزویا گسترش شهرشد .  

     همانگونه که ملاحظه میگردد، درواقع طرحهای مسکن بیراهه رفتنشان زمانی اغازمیشود که: خود را موظف به رعایت سیاست گزاریهای واقعا"به بن بست رسیده شهریء کشورکه فعلا"«جلوگیری» ازگسترش کلانشهرها ، انهم بهربهائی راچاره کارمیدانند !  برداشتی که : قریب به نیم قرن- ازشروع طرح جامع اول تهران تاکنون - با ناکارامدی مزید برعلت شده ومشکلات شهری را تشدید نموده است .    برداشتی که : رفع مشکلات را جلوگیری دستوری ازگسترش کلانشهرها دانسته ، که انهم درعمل در   تقابل کامل با نیازهای این مرحله ازتوسعه کشور و روندهای درجریانء مربوط به ان قرار میگیرد .    

     اما همانگونه که شاهدیم ، چنین بنظر میرسد این اواخر با ظهورنتایج مایوس کننده این هدفگیریها  - مشخصا"جلوگیری ازگسترش شهری که ازطریق طرحهای جامع اعمال میشوند - مسئولین بتدریج در   حال مشاهده ، ناکارامدیء اینگونه هدفگیریهایء مشکل افرینی ودرواقع مزید برعلت شدنها،هستند. هدف گیریهائی که بیشتردراثرالقائاتی استکه بدون توجه به علل ساختاری روند شهرنشینی معاصر، خاصه دراین  این مرحله ازتوسعه کشور، به شعارواهی ودستوری " تمرکززدائی" آویخته اند . درنتیجه ودرپی ان با القاء وجا انداختن « لزوم جلوگیری ازگسترش شهر» تا کنون ، سیاستهای مشکل افرینی را به اجرا در اورد ه اند .ازان جمله :

     - احداث شهرهای جدید بدورویا با فاصله ازکلانشهراصلی ، انهم  بجای احداث شهرهای جدید- البته باتوجه به مقتضیات کنونی شهرنشینی درجریان -.بصورت جزئی ازگسترش هدایت شده کلانشهر .

    - انتقال واحد های صنعتی به خارج ازمحدوده 120کیلومتری در تهران که درعمل مشکلات فراوانی را برای این واحد ها پیش اوره است .

      - پیشنهاد بسیارمشکل افرین ایجاد حریم برای شهرانهم به وسعت پنج تا شش هزارکیلومترمربع !؟ و بلاخره سایرهدفگیری هائی ازاین دست که جز تشدید مشکلات واختلال درروند توسعه کشورتاکنون  نتیجه دیگری نداشته است .    

       اکنون اگر حدس مطرح شده ما : یعنی احساس لزوم تجدنظردرهدف گیری ها برای مسکن مهر، صحت داشته باشد ،  باید گفت : مسکن مهردرپی تجدید نظردراهداف قبلی خود است !؟  که اگر چنین باشد میتوان امیدواربود ، درصورت کنارگزاردن کامل هدفگیریهای دستوری پیش گفته ودرنظرگرفتن  اولویت نخست ، برای رفع ویا تعدیل مشکل مسکن درکلانشهرها ، بتدریج شاهد نتایج مثبت ان دراین راستا باشیم ! چنانکه قرائن موجود هم حاکی ازصحت  حدس ما است!؟   

  

 خبرگزاری مهردوم مرداد 91

" . . . .  گر چه دولت قصد داشت با ساخت مسکن مهر در شهرهای جدید اطراف تهران ، از افزایش جمعیت پایتخت جلوگیری کند ، اما عدم استقبال مستاجران از شهرهای  جدیدوافزایش روز به روزقیمت    در تهران موجب شد دولت  تصمیم به ساخت مسکن مهر در شهر تهران بگیرد . . . . . . "   

باهمه این قرائن بازهم شک وتردید ها ی زیادی دراین زمینه قابل مشاهده است . گویا هنوز مسئولین کاملا"مطمئن نیستند که : رفع ویا دستکم تعدیل مشکل مسکن درگرو پاسخگوئی به این نیازدرکلانشهر و نه خارج ودورازان است . انهم به قسمی که بنظرما مجموعه های مسکونی ایکه بدورویا به فاصله ازکلانشهرها ساخته شده اند ، صرف نظرازکیفیت نازل معماری وساختمانی انها ، درعمل، تاثیرچندانی درتعدیل مشکل مسکن نداشته و ندارند .  سرنوشت ومسئله سازی شان هم همانند انچه برسرشهرهای جدید امده ، خواهد بود .

         اما ، انچه مسئولین مسکن مهرکمتربه ان توجه نمودند، این استکه : امکانات آورده متقاضی مسکن ، که اغلب درواقعیت کل داروندارشهروند متقاضی است ، چرا باید باحواله دادن انها به شهر های  جدید خرج نجات این شهرها ی روی دست مانده شود؟ این درواقع ظلم بزرگی ، به طرح مسکن وهمچنین به متقاضیانی که به شهرها ی جدید حواله داده شده اند ، نبوده است!؟  

     اما چرا ، برداشت رایجی که معتقد به عرضه واحد های مسکونی بدورازکلان شهرها است ، ودر نتیجه طرحهائی چون مسکن مهرویا مشابه انرا- البته به نظرما - به بیراهه میبرند، را برداشتی سطحی  مینامیم ؟  ازاین جهت که : اغلب بجای توجه به علل تعیین کننده شکل گیری روندهای درجریان ، بفرض  روند شهرنشینی متمرکزدراین مرحله ازتوسعه کشورکه تمرکزعملا" « ذاتی» ان است سعی دارند با جلوگیری های دستوری مانع چنین تمرکزی شوند !  امری که  طی پنج دهه گذشته کمترین توفیقی داشته است !؟ فرضا" با جلوگیری ازگسترش تهران ، که انهم هدف اصلی طرحهای جامع جدید وقدیم بوده ، درعمل بصورت مزید برعلت موجب افزایش درصد بهای واحد های مسکونی گردیده ، افزایشی که  بعلت شرایط اقتصادی اجتماعی موجود همواره بطورمحسوسی بیش افزایش درامد اکثریت جامعه شهری بوده است .

     با یاد اوری مجدد این مهم که غرض ازویژگیهای ساختاری که به تمرکزدراین مرحله ازتوسعه کشور خصلتی یگانه میدهد ، ویژگیهای ساختاری ای هستند که برخی ازانها ، که بیشتروضعیت پیش رو را دررابطه با توفیق ویا عدم توفیق سیاست گزاری ها مشروط مینمایند  ، عبارتند ازفرضا" :  

      وجود« فوق» ذخیره نیروی کارودر نتیجه گارگاهی باقی ماندن بیش از90 در صد واحدهای صنعتی ، سطح نازل بازدهی نیروی کار وبسیای ازویژگیهای ساختاری دیگری که  انها رادر بخش های پیشین این سایت مطرح نموده ایم . این ویژگیها تواما"شرایطی را برای افتصاد کشور ازجهات مختلف  فراهم اورده اند که اکولوژی کارثبیت چندانی نداشته وجابجائی  جمعیت در وضعیت کنونی درون بخش شهری  جامعه وبه نسبت کمتری ازروستا به شهرادامه داشته باشد . 

      نکته دیگرکه طرح مجدد ان ضروری است این استکه : صرف نظراز بی حاصلی جلوگیری ومحدویت های سیاست گزاری های شهری جاری که در قالب " تمرکز زدائی " اعمال شده ومیشوند ،   ازانجا که این محدودیت ها درتقابل کامل باروندهای درجریان قرارمیگیرند ، درعمل بیش ازاینکه تمرکز« زدا » باشند ، تمرکز« دهنده » هستند !؟  یا اینکه این اقدامات که بهمین سبب، ما ازانها بعنوان مزید برعلت نام میبریم خود بوضوح باعث تشدید تمرکز میگردند . بی جهت نیست که توسعه شهری وگسترش شهر نشینی کنونی ما درعمل درحاشیه شهرها درحال تحقق است . هم اکنون درصد افزایش سکنه حاشیه نشین وغیرمجاز درتهران چهارتا پنج برابردر صد افزایش جمعیت شهرشده است ! 

     بگذریم که ، برخی با ساده اندیشی این پدیده را توفیق درکنترل جمعیت شهربحساب میاورند !؟

     با توجه به شرایط پیش رو انچه کاملا"روشن وقابل مشاهده است ،  ضرورت اولویت دادن به کلان شهرها - بجای تاکید به نقاط دورازکلان شهرها ویا شهرهای کوچک - درسیاست گزاری های مربوط به رفع ویا تعدیل مشکل مسکن است . یا اینکه شرط « لازم » برای توفیق حال هرچند نسبی چنین سیاست گزاریهائی رعایت اولویت مذکوراست . اما اولویت دادن به کلان شهرها ، جهت رفع ویا تعدیل مشکل مسکن ، در شرایط کنونی ، همانگونه که گفته شد لازم بوده ولی کافی نیست .  یعنی همراه با اولویت مذکور، میبایست اقدامات متنوع دیگری نیز انجام شوند . نخست اینکه همانگونه که دربحث        « ضرورت تدوین استراتژی هدایت توسعه در بخش شهری کشور» همین سایت ، مطرح نمودیم ، میباید : هدایت توسعه دربخش شهریء کشوررا درالویت قرارداد . چرا؟ چون  با توجه به تحرک جمعیت در سرزمین و تداوم نسبتا" وسیع جابجائی های جمعیتی ، میباید کل بخش شهری را به صورت یک مجموعهء توام با تغییر وتحول وسیع درنظرداشت . یا اینکه سیاست گزاریهائی که روی یک شهر متمرکزاند را رها نموده وهدایت توسعه ، گسترش ویا عدم گسترش هروضعیت شهری را با هماهنگی کامل با  « استراتژی هدایت توسعه در بخش شهری کشور» همراه نمود . هدایت پیش گفته که با لحاظ ویژگیها ساختاری اقتصادی، اجتماعی ، سیاسی این مرحله ازتوسعه تعیین میگردند ؛ راهنمای تجدید نظرهای همه جانبه ء سیاست گزاری وطرحهای جاری خواهند بود . درچنین وضعیتی یا درصورت تجدید نظرهای اساسی درسیاست گزاری ها در بخش شهری کشور. میتوان امید وار بود : سیاست گزاریها ئی که با این ملاحظات اتخاذ میشوند، باروندهای جاری هم اهنگی داشته وبا انها درتقابل قرارنخواهند گرفت . درنتیجه خواهند توانست : به براوره شدن نیازهای توسعه وکاهش مشکلات وتعدیل مداوم مشکل مسکن ،انهم بکمک پویائی موجود درعرصه کلانشهرها ، یاری رسانند.

       

        مهدی کاظمی بیدهندی  مرداد  1391