چه شد که: طرح تفصیلی نیامده با ضرورت تجدید نظر مواجه شد؟  

  

            مهدی کاظمی بید هندی.

 

         اگرخبرها وبحث هائی که این روزها - پائیزنود ویک - دررابطه با مشکلات طرح تفصیلی مطرح شده اند را فقط درحد عناوین خبرها مورد توجه قراردهیم : ملاحظه خواهد شد تا چه حد محتوی این خبرها از یک سو، بواقع وصف الحال اند! واز سوی دیگر بوضوح مغایرت اهدافی که مبتنی برانها طرح جامع وسپس طرح تفصیلی تهیه شدند را با ضروریات بخش شهری کشورنشان میدهند.      

   به برخی از خبرهای زیر توجه نمائید:

1 روز پیش. .. نگراني از تغيير طرح تفصيلي. دنياي اقتصاد- در طول ماههاي اخير شوراي شهر نامه هاي
متعددي براي جلوگيري از اجراي تغييرات طرح تفصيلي به. ..

 . .................................................................

1.                              

khabarfarsi.com/n/3721766/نگرانی_از_تغییر_طرح_تفصیلی

1 روز پیش. .. هشدار شورای شهر تهران بابت تبعات منفی اجرای طرح تفصیلی جدید - دستکاری طرح
تفصیلی دردسرساز شد - اعضای شورا با نگرانی از «بار گذاری. ..

         . .........................................................

1.                   دیدنی و خواندنی - طرح تفصيلي و نگراني از انفجار جمعيت در تهران  

hedf.blogfa.com/post-7058.aspx - Im Cache

            دیدنی و خواندنی - طرح تفصيلي و نگراني از انفجار جمعيت در تهران - متنوع از همه چيز
... نيز در متن طرح تفصيلی .

 .......................................................................................................  

هیچ تغییری در طرح جامع‌وتفصیلی نمي‌دهيم.   

        . ...........................................................................................................

ابتکار رئیس کمیته محیط زیست شورای اسلامی شهر تهران هم در ادامه ضمن انتقاد از بعضی تغییرات ایجاد شده در طرح تفصیلی شهر تهران افزود : در یک نشست  کل محاسبات  طرح تفصیلی را  به هم  ریختند  و این اتفاق درست نبود.


         . .............................................................................................................

    هشدار شورای شهر تهران بابت تبعات منفی اجرای طرح تفصیلی جدید.-   

همانگونه که شاهدیم : پس از رونمائی طرح تفضیلی تهران،  شاهد خبرها و جر و بحثهای فوق هستیم.  چرا؟  همانطورکه به کرات به ان اشاره نمودیم،  این وضعیت نتیجه « تقابل » اهداف طرح جامع،  با وضع موجود بخش شهری کشور، ویژگیهای ساختاری آن-   آن هم در این مرحله از توسعه - که سیاست گزاری و برنامه ریزی،   در هر بخش و سطحی،  را مشروط  میکنند،  بوده است.   

    چرا هم اینکه طرح تفصیلی به میدان آمد اما و اگر  کشمکش ها شروع شد؟   آیا باید: کسانی که خواهان تجدید نظر و در نهایت کنار گزاردن تدریجی برخی از اهداف طرح مذکور هستند را غیر مسئول خواند؟  یا اینکه گفت: آنها شناخت " تخصصی" چندانی ازشهرسازی و امور مربوط به آن را ندارند؟  

   با توجه به اظهار نظر هائی که در این زمینه مطرح شده،  میبینیم متاسفانه برخی که،  کارشناس هم معرفی میشوند، همین نظرها را دارند. میگویند: باید درمقابل این تغییرات ایستادگی نموده و به هرصورت ممکن  مانع، ازگسترش آنچه را که " بیش ازحد" ویا " گسترش بی رویه "  تهران می خوانند،  گردید.  آن هم بدون توجه به این که طرح مذکور هنوز به میدان نیامده، مزید بر علت بودن و مشکل آفرینی های متنوع اش درحال اشکار شدن است. ( البته صرف نظرازتمجیدهای برخی مسئولین از طرح مذکور که فرضاً معتقدند که: طرح تفصیلی تهران بهای مسکن را افزایش نمیدهد!؟ یا اینکه طرح مذکور را بعنوان اخرین دست اورد  "علمی " مطرح مینمایند! یا می گویند: رافع همۀ مشکلات تهران است! و. . . .)

     اکنون با توجه به چنین برداشتهائی آیا: بیجا گفته ایم که: درشرایط کنونی با کم توجه ای به اهمیت پژوهشهای همه جانبۀ وضع موجود در بخش شهری کشور جهت هدایت تحولات جاری آن مواجه هستیم؟        

     طرح تفصیلی ارائه شده براساس اهدافی تهیه شده اند که با روند های اقتصادی، اجتماعی- جمعیتی، سیاسی – نهادی، درجریان، حتی با وضعیت فیزیکی – فضائیء کنونی بخش شهری جامعه در «تقابل» قرار می گیرند. چرا؟  اصولاً به چه علت چنین تقابلی بوجود میاید؟ بدین علت که: طرح مذکور از آغاز مطرح شدنش، براساس الگوی کلیشه ای و نه طرح مسئله ای مبتنی برلحاظ همۀ ویژگیهای ساختاری روند های تاثیرگزار در وضع موجود ارائه شده است.  چون: طرح جامع جدید هدفهای پایه اش هیچ تفاوتی با طرح جامع به بن بست رسیده قبلی ندارد! یعنی صرف نظر از تأثیر اختلاف های سیاسی و رقابت های که امروزه در جامعه جریان دارد. از آن جمله اختلاف دولت با شهرداری،  یا تسویه حساب های مشابه، که تا اندازه ای از یک سو نتیجه آنها میتواند به صورت اختلال در به اجرا درآوردن هر طرحی باشد و از سوی دیگرحداقل بظاهر موجب سردرگمی در ارزیابی و قضاوت عملکرد و میزان کارآمدی طرح هم بشود. علاوه بر آن باید پذیرفت: طرح جامع مورد بحث،  از پیش از انقلاب و یا از آغاز کارش همین وضع را داشته است!

      اکنون پرسش بسیار اساسی که می باید مطرح نمود، این است که: بالاخره، پس از چند دهه ادامه ناموفق طرح مذکور، بویژه مزید برعلت ومسئله سازبودن هدف گیریهای دستوری اش، اهدافی که بر مشکلات در همه ابعاد افزوده اند. واقعاً نباید با تأمل در وضع موجود، کنار گزاردن تدریجی اهداف مذکور را در دستور کار قرارداد؟ درپی راه کاری اصولی و قابل دفاع در این زمینه بود؟ یا اینکه واقعاً، مرغ یک پا دارد،  نباید کوتاه آمد  و قاطعانه! تا انتهاء بن بست رفت؟!

       این طرح از ابتدای مطرح شدنش،  الگوی کلیشه ای بود که، می بایست جلوگیری- آن هم  کاملاً دستوری- گسترش شهر را هدف اصلی قراردهد.  نه اینکه در پی، فراهم آوردن شرایط  ضروری برای تحقق چنین هدفی باشد! شرایطی که: می بایست تعدیل گرایش شدید به تمرکز و در نتیجه کاهش گسترش فیزیکی شهر،  به تدریج نتیجه وحاصل فراهم شدن چنین شرایطی،  باشد.  

     طرح جامع شهر را، آنچنان روی هدف دستوری « جلوگیری از گسترش » متمرکز ومشغول نمودند که گوئی:  نقش اساسی طرح، که می بایست همواره هدایت توسعه وتحول شهر، همراه وهم آهنگ نمودن تغییر وتحولات آن با ضرورت های روند توسعه عمومی کشور باشد را، بکلی به فراموشی سپرده اند!

با بکار گیری طرح همچون وسیله ای برای «جلوگیری ازگسترش شهر» بجای بکارگیری ان جهت یگانه نمودن ( انتگراسیون) نقاط شهری درون منطقه کلان شهری  و کوشش در یکپارچه و انتگره نمودن آنها با شهر مادر، بنا  را  بر تقابل و پیگیری اهداف  دستوری و درعمل غیر قابل دسترسی نهادند.      بدین ترتیب، سنگ اول را کج گزارده، بیراهه رفتن و مسئله سازی ها را بوجود آوردند. آن هم بدون اینکه به این مهم توجه شود که: گسترش باصطلاح " بیرویه "، " بیش از حد" حال با ضابطه یا بی ضابطه  کلان شهر بعلت گرایش به تمرکز ناشی از ویژگی های ساختاری متنوعی است،  که ذاتی این «مرحله » از توسعه  بسیار پر اُفت و خیز کشور است.  گسترشی که با جلوگیری های دستوری، مصوب این یا آن شورا، نمیتوان مانع از آن شده و به عدم تمرکزی که  مرتباً به خود وعده میدهیم رسید. میتوان؟  

   با مشکل آفرینی وسخت ترنمودن مشکل « سکنی» شهروندان،  به علت تشدید هیپرگونه گرانی واحدهای مسکونی در شهر که، علت «مضاعف ش» یقیناً محدودیتهای طرح جامع و مصوبات، طرح تفصیلی  آن است.  یعنی هر دو، مشکلات ناشی از شرایط اقتصادی، اجتماعی- جمعیتی و سیاسی پیش رو و تأثیر منفی مصوبات طرح جامع کنونی بر روندهای درجریان دست به دست هم داده، آنچنان موجب تضعیف شدید و غیر قابل تصور توان مالی و کم آوردن متقاضیان مسکونی گردیده که هم اکنون درحال راندن لایه های کم درآمد تر به حاشیه شهر شده است. از طرف دیگر مشکل آفرینی در مسئله تداوم استقرار واحد های تولیدی در شهر، به علت اصرار در استقرارشان، خارج از شعاع یکصد و بیست کیلومتری، مشکلات مضاعفی را،  برای تولید  کنند گان این واحد ها بوجود آورده ، علاوه برآن موجب سخت ترشدن دسترسی ها و بهره گیری از سایرامکانات شهری برای شاغلین این واحد ها، شده است.  یعنی با این مصوبات هم امکان سکنی شهروندان وهم محل استقرارفعالیت و تولید شان را –  آن هم در شرایط سخت کنونی – دچارانواع اختلال و مشکلات وسیعی نموده ایم.

      بفرض هنگامی که گفته میشود:  " هیچ تغییری در طرح جامع‌وتفصیلی نمي‌دهيم " و یا اقدام دیگری نظیر: " هشدار شورای شهر تهران بابت تبعات منفی اجرای طرح تفصیلی جدید- دستکاری طرح تفصیلی دردسرساز شد- اعضای شورا با نگرانی از «بارگذاری اضافی جمعیت در پایتخت» خواستار توقف، برگشت و اصلاح طرح تفصیلی شدند. . . . . "

    تا چه حد، گویندگان این مطالب و هشدارها، تجربه و مشکل آفرینی چهل وچند ساله اهداف پایه طرح جامع سابق وجدید را بر پایه نقدی اصولی و واقع گرایانه مورد توجه و ارزیابی قرارداده اند؟   مگر منفی شدن شتاب جمعیتی درتهران که آنرا واقعاً باید به حساب  گرانی بی بدیل دسترسی به مسکن ودر نتیجه کاهش شدید توان ، متقاضی بودن،  اقشار کم در آمد گذاشت، دست آورد مثبتی برای طرح جامع بوده است!؟ ( البته برخی مسئولین منفی شدن شتاب افزایش جمعیت شهررا به حساب موفقیت محدودیت های اعمال شده درطرح میگذارند!؟ نه اینکه: این کاهش را نتیجه مزید برعلت شدن اهداف پایه طرح،  که حاصلشان،  مشخصاً تشدید قطبی شدن، جدا نشینی جامعه شهر و تشدید حاشیه نشینی بوده، بدانند )  نه اینکه: این گرانی و در نتیجه کاهش اجباری و تحمیلی شتاب افزایش جمعیت شهر را، به بهای افزایش شدید جمعیت حاشیه شهر با رشد قریب به دوازده درصد دانسته، در پی چاره جوئی برای آن باشند. ( درصد رشدی که هم اکنون یکی از بالا ترین درصد رشد جمعیت حاشیه نشین درحاشیه کلان شهرهای کشورهای درحال توسعه است !)  منصفانه چنین وضعیتی را باید توفیق طرح ازطریق اعمال محدویت و جلوگیری  های کذائی ان دانست؟   یا مشکل آفرینی دور از تصور و عملاً غیر قابل جبران ان باید به حساب اورد!؟

     البته میدانیم و میپذیریم: که شهر تهران -  با شدت کمتری سایرشهرهای بزرگ کشور- با گسترش روز افزون مواجه اند.  این گسترش را نا خواسته و غیر مطلوب و مشکل آفرین میدانیم.  اگر نگران چنین وضعیتی هستیم، پس چرا با هدف گیری های در تقابل با روندهای در جریان آن را  تشدید می نمائیم؟  هدف گیری های در تقابل، از آنجا که  بصورت مزید بر علت عمل می نمایند،  با ایجاد دشواری های متنوع در زندگی وفعالیت های شهری نتیجه نهائی شان ایجاد اختلال در روند توسعه پرفراز و نشیب کشور میباشد.  همین مسئله دریک دور باطل نتیجه نهائی اش تداوم تشدید  شده  گرایش به تمرکز در کلان شهر یا تجمع های جمعیتی - که عمدتاً در اثر اضطرار و کاستی های مختلف  شکل میگیرند- خواهد بود.

    اما از جهت دیگر به علت به ستوه آمدن شهروندان، از تداوم  و افزایش مشکلات شهر، معمولاً تصورات رویا گونه ای هم مطرح میگردند. چنانکه: برخی تصور می نمایند، مطلوب این بود اگر: گسترش شهری و افزایش جمعیت و امکانات  به گونه ای توزیع شده در عرصه بخش شهری کشور بوقوع  می پیوست. فرضاً: بجای شهرهای بزرگ  شهرهای کوچک گسترش می یافتند. یا بازهم عقلانی ومطلوب تر می بود اگر: جمعیت و فعالیتها براساس یک طرح  "آزمایش سرزمین" بصورت کاملاً عقلانی و کارشناسائی شده در قلمرو ملی توزیع می شدند. تا هر فعالیت و استقراری با حساب و کتاب در جای خود قرار می گرفت؟ مثلاً مشابه طرح آزمایش سرزمین  "ستیران " که آن هم نیامده متوقف شد ! در مقابل این تصورات رویایی، پرسشی که بر ذهن خطور می نماید، این است که: اگر بفرض طرح  آزمایش سرزمین ستیران تصویب شده و به اجرا در میامد، اکنون مسئله حل شده بود؟ مشکلی نداشتیم؟ یا اینکه با قوز با لا قوز وسیع تری مواجه بودیم؟  

      استدلال ما دراین زمینه برواقعیت های بسیارتعیین کننده استواراست که برخی از آنها را می توان چنین مطرح نمود:  

     « تقابل » هدفگیری های دستوری مانند تعیین "سقف جمعیتی" برای شهر، ایجاد "حریم" برای جلوگیری از ساخت و ساز حول شهر راندن فعالیتهای تولیدی به خارج از شعاع یکصد و بیست کیلومتری و بسیاری از این گونه محدودیت های دستوری،  که با گرایش به استقرار جمعیت و فعالیت ها- در این مرحله از توسعه کشور در  تقابل اند،  مسا ئلی نیستند که توجه به علل واقعی آنها را دستکم گرفته،  و سپس بدون لحاظ همۀ ویژگیهای  ساختاری و تعیین کننده روندهای مذکور،  برای شهر، یعنی فرضاً برای گسترش ویا عدم گسترش ان تعیین تکلیف نمود!  

     جامعه شهری ما در وضع موجود در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی همچنین فیزیکی فضائی با ویژگی های ساختاری ای مواجه است که درصورت لحاظ آنها در بررسی های مربوطه،  یا توجه همه جانبه  به آنها،  قبل از هر چیز به سهولت در خواهیم یافت: تاچه حد محدودیت های اعمال شده توسط طرحهای جامع در کلان  شهرها ی ما بصورت عامل مضاعف  درمشکل آفرینی ها عمل نموده اند.

   در خاتمه،  برخی از نکاتی که در این زمینه اهمیت کلیدی و واقعاً تعیین کننده دارند،  با توجه به ویژگی های ساختاری روند های جاری و در واقع این مرحله از توسعه کشور،  که بعنوان نتایج بحث حاضر میتوان مطرح نمود. عبارتند از:

- - در شرایط کنونی،  با توجه  به مشروط کنند گی  ویژگی های ساختاری  مطرح شده،  بدون تدوین یک « راهبرد»  قابل دفاع و مقبول همگان جهت « هدایت توسعه بخش شهری کشور»  امکان لحاظ ویژگی های تعیین کننده و تأثیر گزار در برنامه ریزی های،  شهری - فضائی و غیره،  میسر نخواهد بود.  به همین سبب  برنامه ریزی ها همانند آنچه تا کنون انجام شده،  بجای استفاده از تجربیات دیگران به کلیشه وکپی نمودن الگوهای آنان سوق داده خواهند شد!

   - - باید توجه داشت که مشکل اصلی وعمده بخش شهری در بعد فضائی، گرایش به استقرار متمرکز جمعیت و فعالیت ها در اثر توسعه نیافتگی است. این وضعیت موجب ضعف ساختاری شبکه شهرهای کشور، یعنی ناکافی بودن توسعه روابط درون منطقه کلان شهری از یک سو و میان مناطق کلان شهری از سوی دیگر، شده است. بدین ترتیب کلان شهرهای مذکور قادر به ایفای نقش کلان شهری آن هم در حداقل خود نمی باشند. اکنون سیاست گزاری های جاری بجای تقویت و یاری رساندن به ایفای نقش انتگراتیو کلان شهر در منطقه خود،  این امر مهم را رها کرده در پی ایجاد "حریم" و  دور نمودن  جمعیت از آنند!!؟       

 --  بنابراین برنامه ریزی شهری در وضع موجود بجای استفاده از طرح بعنوان وسیله ای جهت جلوگیری از گسترش  ویا اعمال  سایر محدودیت های دستوری،  باید در وهله اول  نقش یگانه کننده  (انتگراتیو)  کل منطقه کلان شهری را داشته باشد،  تا در نتیجه اعمال چنین نقشی که در «تعامل » کامل با روند های جاری بویژه روند توسعه کشور است، شاهد تعدیل تدریجی – ونه تشدید مداوم -  معضلات  عمده ایکه کلان  شهر با آن مواجه است باشیم.  تعدیل تدریجی مشکلاتی  نظیر:  قطبی شدن جامعه کلان شهری،  طرد اقشار کم در آمد از شهر،  جدا نشینی،  حاشیه نشینی،  مشکل مسکن و غیره آن هم بدون هیچ تردید و اما و اگری  باید، برا ساس مشارکت مردم در تصمیم گیری ها و علاوه بر آن به رسمیت شناختن « حق به شهر»  برای همه شهروندان، باشد.

 

          مهدی کاظمی بید هندی      مهرماه   1391