چرا انتقال پایتخت ، تصمیم نادرست ومشکل افرینی است ؟

              مهدی کاظمی بیدهندی

 

         دو سه سالی استکه پیشنهاد ,,انتقال پایتخت,, بیش ازپیش مطرح میگردد . اما نحوه طرح این پیشنهاد ، سیاست ، یا تصمیماتی که قراراست اتخاذ شوند ، واقعا"جای تامل دارد ! چرا ؟  چون : اگراز روی کنجکاوی اخباری که طی زمان معینی مثلا" ازاغازسال جاری تاکنون (اواسط دیماه 92) دراین رابطه – انتقال پایتخت – مطرح شده را مرورنموده ، انهارا کنارهم قراردهیم ؛ باانواع اظهارنظرها، گفته وبرداشتهای مختلف روبروخواهیم شد . اظهارنظرهائی که بیش ازهرچیزمبین سردرگمی وعدم توجه به جوانب مختلف مسئله است . دراین زمینه پیش ازاین چندین مقاله دراین سایت ارائه شده ، مقالاتی چون : « تغییر پایتخت ویاجستجوی راه حل » ویا « بازهم تغییر پایتخت» نوشته  م .کاظمی .  دراین مقالات ، کوشش شده، بی پایه ومسئله سازبودن چنین پیشنهادی ،ازجهات مختلف نشان داده . اما این داستان ، وبویژه انچه انرا سردرگمی وعدم توجه به ویژگیهای تعیین کننده وضع موجود بخش شهری کشورمیدانم ، همچنان ادامه داشته وپیشنهاد دهندگان هیچگونه توجه ای به نقدهای مختلفی که دراین زمینه مطرح میگردد ، نداشته وندارند. بصورتی که واقعا"با پوزش بسیارباید گفت : اظهارات کلا" بی پایه خود را مرتبا" تکرارمیکنند . دراینصورت طبیعی استکه سردرگمی همچنان ادامه داشته باشد !  

        مسئله مهم وبسیارقابل تامل ، که پیش ازاین نیزمطرح شد ، این استکه : اکثر نظریاتی که در مخالفت ویا موافقت با انتقال پایتخت ارائه میشوند ، ماهیتا"با یکدیگر، تفاوت ماهوی چندانی ندارند . در اکثریت قریب به اتفاق این اظهارنظرها ، مسئله بگونه ای انحرافی و سطحی، بدون توجه بعوامل مختلفی که باعث بوجود امدن چنین وضعیتی درکلانشهرتهران شده ، مطرح میشوند. یعنی نخست مسئله ایکه  بدون استناد به پژوهش واستدلال قابل قبولی است ، تحت عنوان ,,انتقال پایتخت,,  مطرح میگردد . بنوعی که باید گفت : فیل جدیدی هوا میشود! سپس برخی انراچنانکه مُد شده ,, مثبت !؟,, ارزیابی کرده ، وگروهی دیگرانراخوب اما اجرایش را مشکل دانسته ، بخاطرمشکلی وپرهزینه بودن ، پیشنهادء  دست نگهداشتن دارند ! علاوه براین ، چنین مسئله ء بسیار مهم وپیچیده ای ، اخیرا" هدف گِروکشی بخشی ازمجلس - مدافعان دولت قبلی - ودولت جدیدهم قرارگرفته ، که بنوبه خود جای تامل بسیاردارد . بصورتی که باید گفت : دراین گیرودار، واقعا" این یکی را کم داشتیم !

         اما مسئله این استکه : پرداختن به مشکلات امروزی کلان شهرهای ما ، خاصه کلان شهرتهران ، قبل ازهرچیز، یعنی قبل ازاینکه انتقال «نقش پایتختی» انرا بمکانی دیگررا خوب ویا خوب ولی مشکل وپرهزینه بدانیم ، درفضای واهی وکاملا بدون رابطه با جوانب مختلف مسئله به جدال بپردازیم ؛ میباید نخست پیش از موافق ویا مخالف بودن ، با ان بگونه ای اصولی ، مستدل ومقبول، مواجه شویم . یعنی باتوجه به کلیه ویژگی های ساختاری بخش شهری کشوردرابعاد اقتصادی ، اجتماعی- جمعیتی  ، سیاسی ، زیست محیطی وبلاخره فیزیکی - فضائی «طرح مسئله» کنیم . سپس طرح مسئلهء مورد نظررا درمعرض داوری افکار عمومی - بویژه صاحب نظران وپژوهشگران -  قراردهیم . اکنون اگردرچنین طرح مسئله ای ابعاد مختلف «معضلات پایتخت» ، نه مبتنی بر« توهم » واظهارنظرهای نه چندان همه جانبه ، بلکه مستند ومستدل به اطلاع همگان رسید ، انوقت میتوان به داوری نشسته ، مخالف ویاموافق ان بود! ایا درمورد چنین مسئله بسیارمهمی  تا کنون واقعا" اینگونه عمل شده است ؟ علاوه بران ، یاد آوری هرچند تکراریء یک نکته مهم دیگری نیز ضروری است: درشرایط کنونی بعلت فقدان پژوهشهای اصولی،همه جانبه ونظریه پردازی (تئوریزه) شده، دررابطه با تبیین علل شکلگیری مشکلات ومعضلات بخش شهری کشور، نه تنها افکارعمومی بشدت دچار سردرگمی است . بلکه اغلب مسئولین ودست اندرکاران نیزمسئله را درحد اظهارنظرهای شخصی نه چندان مستندی مانند: بگمان من ، ویا ,, انتقال ,,  راه حل همه مشکلات شهراست ! فلان کشور(بویژه مالزی!)     پایتخت اش را انتقال داد و انتقال جواب داد!؟  ( انهم معلوم نیست بکی! وچگونه جواب داد!؟) اظهارنظرهای غیرمستند ونادرست دیگری نظیر: اینکه تا کنون بیش از50 کشورپایتخت شان را انتقال داده اند !؟  ویا اظهارات بی پایه که اغلب ناشی ازعدم اشنائی اظهارکننده ، با مسئله شهریء کشور وجهان است .   

       مسئله این استکه :  دراین مورد ، با توجه به حجم مشکلات برهم انباشت شده  کشور، باید بدون شک

 مسئولانه عمل نمود . نباید باردیگرزرنکرده پاره کرد ! شهرهای جدیدی که ساخته شده واغلب روی دست مانده اند ، مگربه همین صورت – عجولانه و بدون توجه به همه جوانب مسئله وتحت تاثیرالقائات ذینفع ها! - درمورد احداث شان تصمیم گیری نشد ؟ بنابراین نخست باید مشخص شود : مسئله چیست ؟ مشکلات شهر تهران کدامند ؟  بجای اینکه مرتبا" بدون پژوهش کافی دراین مورد بگوئیم : فلان کشورپایتخت اش را انتقال داد وانتقال جواب داد ! باید توجه نمود : اصولا" تهران ، درمقایسه با سایرکلانشهرهای جهان ، دارای چه خصوصیات ومختصاتی است ؟ درمیان سایرکلانشهرها تهران چه جایگاهی دارد ؟ بفرض تهران از نظر امکانات شهری ومیزان توسعه ،  بیشترشبیه پاریس ، لُس آنجلس ، لندن ویا حتی بانکوک است ؛ یا درردیف   لاگوس ، کراچی ، کلکته و  کینشازا  قرارمیگیرد ؟  باید روشن شود :علت واقعیء ومستدل بوجود امدن مشکلات ان با توجهء همه جانبه به ابعاد پیشگفته چیست ؟ جالب اینجاست : درصورت چنین پژوهش و بررسی همه جانبه ای  -  بررسی ایکه هدف ان طرح مسئله مشخص وتحلیل اوضاع واحوال کنونی بخش شهری کشورو کلانشهرتهران بعنوان جزء اصلی ان باشد -  بوضوح مشاهده خواهد شد که ، طرح انتقال پایتخت ، نه تنها مشکل گشا نیست ؛ بلکه مشکل افرین وغیرمسئولانه است . اختلالات غیرقابل تصوری را ، درروند توسعه پراُفت وخیزکشور، بوجود خواهد آورد .

       اماعلت اینکه دراین بحث به ضرورت انجام پژوهشهای همه جانبه ومستمردراین زمینه تاکید میشود ؛ این استکه : چنین پژوهشهای مداومی حد اقل ، یکی ازمهمترین نتایج ان ، تصحیح  تدریجی برداشت های رایج در افکارعمومی دراین زمینه است . شهروندان خواهند توانست ، با استفاده ازطرح مسئله واقع گرائی ، ارتباط میان کاستیها و ناتوانائیهای شهرومطالبات اجتماعی شان برقرارنماید . (بارها گفته ام : باوجود برداشتهای رایج شده مربوط به علل بوجود امدن مشکلات شهری تهران در افکارعمومی، وعدم اگاهی اکثریت مردم ازعلل  واقعی بوجود امدن معضلات مذکور، اگرامروزه دریک همه پرسی از مردم خواسته شود در باره ان نظر بدهند ؛ اکثریت قاطع موافق انتقال پایتخت خواهند بود !!؟ اما هنگامی که بفرض چنین انتقالی عملی شود، پس ازچند صباحی، همه موافقان مخالف خواهند شد !؟  این مسئله در جریان تصمیم به انتقال دویست هزار کارمند دولت به سایر نقاط بوضوح مشاهده شد . چنانکه در عمل نتیجه اش پیشنهاد دهندگان انرا انگشت به دهان نمود !؟ )  نتیجه دیگراین پژوهشها که میباید مداوم باشند ، کنار زدن تدریجی برداشتهای سطحی نگراست. برداشتهائی که ظاهری منطقی وحق بجانب دارند ، ولی بی پایه بوده ، و مبنای پژوهشی- نظری قابل قبولی ندارند . وجود وتداوم چنین نظریاتی استکه : درعمل به اتخاذ  تصمیمات کاملا" دستوری و دست اخرمسئله سازختم میشوند . نظیر: تصمیم به احداث شهرهای جدید دورازکلان شهرها یا انتقال دستوری  وغیرمنطقیء واحد های صنعتی (که انهم نود درصدشان هنوزبصورت  کارگاهی هستند.)  به خارج ازشعاع 120 کیلومتری شهر، تصمیمی که  بصورت استخوان لای زخم عمده ای درامده ، هنوز اکثر واحد های تولیدی درمقابل چنین تصمیمء  مشکل افرینی مقاومت میکنند ! چون واقعا" مدافعان چنین تصمیم  نسنجیده ای هنوزمتوجه نیستند چه مشکل بزرگی درراه فعالیت این واحد ها ایجاد کرد ه اند . واحدهای صنعتی را از بهره مندیها متنوع ازامکانات نزدیکی به کلانشهر- دراین دوران پررقابت - بمیزان زیادی محروم نموده اند.  

         با توجه به اخباروگزارشهای مربوطه میتوان مشاهده نمود : تاچندی پیش ، اواخرمهرماه 92  بتدریج مخالفان انتقال پایتخت دست بالارا پیداکردند . اکثرا" به درستی دریافتند ، که این پیشنهاد مسئله سازاست . انتقال راه حل نیست ، بلکه خود مزید برعلت خواهد شد . راه حل راباید درتجهیزوتوسعه  و سامان دهی کلانشهرتهران جستجو نمود. یعنی بفکر جستجوی راه حل بود ! - راه حل برای یک یک مشکلات پیش رو ! -  نه انتقال پایتخت .  نظریه ایکه دراین سایت مدتهاست روی ان تاکید میشود . واقعیت این استکه بعلت عدم شناخت مشخص وضعیت کلانشهرهای جهان گوئی مسئولین ودست اندرکاران ما ضعف شدید وعقب ماندگی  کلان شهرهای مارا نمی بینند! توجه ندارند که درشرایط کنونی وحتی دراینده ، تا تحقق نسبی توسعه گرایش جابجائی ها متوجه کلان شهرها وبویژه تهران خواهد بود . این گرایش «ذاتی» این مرحله از توسعه عمومی کشور است . نه قادریم ونه میباید بااین گرایش در« تقابل » قرارگرفت. چون چنین تقابلی دورباطلی را ایجاد  میکند ، که درنهایت موجب تمرکزبیشترخواهد شد. توجه ندارند شهرهای بزرگ ویا قطب های شهری اصلی کشور، حتی تهران برای اینکه بتوا ند ، درمنطقه کلانشهری خود، بطورنسبی عملکرد « کلانشهر»  متروپل  بودن راداشته باشند ، احتیاج  بتوسعه وبرخورداری ازتسهیلات وتجهیزات عمدتا" ساختاری وسیعی دارند . یعنی درشرایط کنونی کلانشهرهای ما بهر صورت با کاستیهای وسیعی روبرهستند !  توجه ندارند دراین مرحله از توسعه بهیچ وجه نباید دچارتوهم استقرارتوزیع شده جمعیت درقلمروملی بود . ومرتبا متاثرازاین خواستء واقعا" غیرممکن ومبتنی بر« توهم » درشرایط کنونی ایده هائی چون « امایش سرزمین » را قبل از اینکه زمینه اجرای ان در اثر تحقق توسعه بیشتر فراهم شود ، پیش کشید !

        مخالفان انتقال پایتخت باتوجه به این واقعیات استکه چنین اقدامی را نادرست ومشکل افرین وبیراهه رفتن ، انهم تاحد فرافکنی ، میدانند . یعنی حتی اگرانتقال پایتخت هیچگونه هزینه ای هم نداشته باشد . بازهم مسئله سازوکلا"بیراهه رفتن است ! بنابراین ، درنتیجهء تاثیر این مخالفتهای منطقی واصولی بتدریج پیشنهاد مسئله  ساز,,انتقال پایتخت ,,  درحال خارج شدن ازدستورکاربود. اما ازاواسط ابان  92 پس ازاغاز بکار دولت جدید ، ضد حمله مجلسیون – البته عمدتا" طرفداران دولت سابق - شروع شد . ظاهرا" دوباره انتقال پایتخت حال درحدء به اصطلاح  ,, پایتخت سیاسی ,, با امضای پنجاه نماینده به میدان امد . خوب چرا و به چه دلیل ؟  احتمالا"چون میتوانست وسیله ای باشد برای پشت پا زدن به دولت جدید !؟ اکنون گذشته ازهمه اینها ، دروضعیتی که کشوربا ان مواجه است ، حقیقاتا" این گِروکشی وکِش و قوسها چه نتیجه ای میتواند داشته باشد ؟ جزسردگمی و بی اعتباری  بیشتر نزد افکارعمومی ؟  

 

 تهران وکلانشهرهای جهان

        ضروریست ، با رویکرد مشخص به کلانشهرهای جهان وتامل درگرایشها ، امکانات وتوانائیهای انها بطورکلی ، موضوع به اصطلاح «انتقال» یک پایتخت را همه جانبه وعمیق ترمورد توجه قراردهیم . تا با توجه بمختصات تهران ویا نوعی مقایسه تهران باسایرکلانشهرهای جهان مشخص شود : مسیردرست چگونه باید باشد ؟ یا اینکه مشخص شود : چرا با طرح جنجالی ,,انتقال پایتخت ,, درواقع کاراصلی که میباید انجام شود رها شده ، به توهمات که انهم گوئی پایانی ندارد متوسل خواهیم شد .   

      درمقایسهء  کلانشهرتهران باسایرکلانشهرهای جهان، بطورکلی وخاصه باکلانشهرهای کشورهای در حال توسعه ، مبنی مقایسه را میتوان بفرض ، کلانشهرهائی قرارداد که درشرایط کنونی جمعیتشان بیش از چهار تا پنج میلیون نفراست . چون همانگونه که شاهدیم کلانشهرهائی که درشرایط کنونی جهان ، جمعیت شان کمترازچهارتا پنج میلیون است . کلانشهرهائی هستند که انچنان با مشکلات معروف به جمعیت بیش ازحد ومشابه ان - که بویژه مرتبا"علت معضلات موجود معرفی میگردند! -  مواجه نیستند . بفرض اگر مشکلاتی ازاین دست داشته باشند ؛ هنوزبصورت یک  وضعیت بحرانی در نیامده است .  

 

SOURCES

UNITED NATIONS SOURCES

CityCountry

World
Rank

2008 estimate

Area
extent
(sq km)

Pop
Growth Rate
(%/yr)

Sources of
Pop. / Area

City
population

 

TOKYO, Japan

1

34,400,000

7,835

0.15

C / B

 

JAKARTA, Indonesia

2

21,800,000

2,720

2.38

F / B

 

New York (NY), United States

3

20,090,000

11,264

0.24

H / H

 

SEOUL, South Korea

4

20,010,000

1,943

0.43

C / B

 

MANILA, Philippines

5

19,550,000

1,425

2.31

C / B

 

Mumbai (Bombay), India

6

19,530,000

777

2

C / B

 

Sao Paulo, Brazil

7

19,140,000

2,590

0.78

C / B

 

MEXICO CITY, Mexico

8

18,430,000

2,137

0.6

C / B

 

Delhi, India

9

18,000,000

1,425

2.4

C / B

 

Osaka, Japan

10

17,270,000

2,720

0.04

C / B

 

CAIRO, Egypt

11

16,750,000

1,269

1.53

E / B

 

Kolkata (Calcutta), India

12

15,010,000

984

1.83

A / B

 

Los Angeles (CA), United States

13

14,730,000

5,812

0.79

H / H

 

Shanghai, China

14

14,460,000

2,396

1.54

C / B

 

MOSCOW, Russia

15

13,260,000

4,533

0.2

C / B

 

BEIJING (PEKING), China

16

12,770,000

2,616

1.6

C / B

 

BUENOS AIRES, Argentina

17

12,390,000

2,590

0.46

A / B

 

Guangzhou, China

18

11,810,000

2,590

1.48

E / B

8,524,826

 

Shenzhen, China

19

11,710,000

1,295

2.1

F / B

7,008,831

 

Istanbul, Turkey

20

11,220,000

1,256

1.11

E / B

...

 

Rio de Janeiro, Brazil

21

11,160,000

1,580

0.79

C / B

6,136,652

 

PARIS, France

22

10,430,000

3,043

0.09

E / B

2,125,017

 

Karachi, Pakistan

23

9,380,000

881

2.54

G / B

9,339,023

 

Nagoya, Japan

24

9,250,000

3,302

0.27

C / B

2,215,062

 

Chicago (IL), United States

25

9,030,000

5,952

0.54

H / H

2,842,518

 

Lagos, Nigeria

26

8,860,000

971

2.99

C / B

5,195,247

 

LONDON, United Kingdom

27

8,320,000

1,623

0.07

A / A

...

 

BANGKOK, Thailand

28

8,290,000

1,502

1.19

C / B

...

 

KINSHASA, Dem Rep of Congo

29

8,190,000

622

4.38

D / B

 

TEHRAN, Iran

30

8,000,000

635

1.27

E / B

7,188,936

 

LIMA, Peru

31

7,750,000

648

1.08

C / B

5,681,941

 

Dongguan, China

32

7,650,000

1,295

1.79

F / B

6,445,777

 

BOGOTA, Colombia

33

7,440,000

414

1.34

E / B

...

 

Chennai (Madras), India

34

7,320,000

414

1.88

A / B

4,216,268

 

DHAKA, Bangladesh

35

7,310,000

311

2.86

C / B

...

 

Essen, Germany

36

7,250,000

2,642

0

C / B

599,515

 

Tianjin (Tientsin), China

37

7,200,000

1,295

1.28

C / B

7,499,181

 

HONG KONG, China - Hong Kong

38

6,950,000

220

0.89

E / B

6,857,100

 

Taipei, Taiwan (China ROC)

39

6,820,000

440

1.2

D / B

2,640,322

 

Lahore, Pakistan

40

6,810,000

583

2.63

G / B

5,143,495

 

Ho Chi Minh City (Saigon), Viet Nam

41

6,710,000

609

2.4

E / B

3,015,743

 

Bangalore, India

42

6,660,000

648

2.25

A / B

4,292,223

 

Hyderabad, India

43

6,610,000

790

2.07

C / B

3,449,878

 

Johannesburg, South Africa

44

6,470,000

2,396

1.08

C / B

752,349

 

BAGHDAD, Iraq

45

6,000,000

596

1.77

D / B

3,841,268

 

Toronto, Canada

46

5,790,000

2,279

1.03

H / H

...

 

SANTIAGO, Chile

47

5,630,000

790

0.72

C / B

5,890,745

 

KUALA LUMPUR, Malaysia

48

5,470,000

2,137

2.35

E / B

1,145,342

 

San Francisco (CA), United States

49

5,450,000

2,497

0.31

H / H

739,426

 

Philadelphia (PA), United States

50

5,270,000

4,661

0.3

A / A

1,463,281

 

Wuhan, China

51

5,240,000

712

1.36

E / B

8,312,700

 

Miami (FL), United States

52

5,220,000

2,891

0.76

A / A

386,417

 

Dallas (TX), United States

53

5,160,000

3,959

1.89

H / H

 

MADRID, Spain

54

5,130,000

945

0.65

C / B

3,128,600

 

Ahmedabad, India

55

5,060,000

202

2.26

A / B

3,515,361

 

      

      همانگونه که درجدول فوق قابل مشاهده است ، 55 کلانشهرجهان هرکدام جمعیتی بیش از5 میلیون نفردارند . حال میتوان حتی یک یک این کلانشهرها را مورد مطالعه قرارداده ، بایکدیگرمقایسه نمود.  شاخصهای توسعه هرکدام را شناسائی کرده ، تا اینکه مشخص شود ایا ، بفرض معضلاتی که امروزه کلانشهرتهران با ان مواجه است را باید ، ناشی از: مهاجرتهای معروف به,, بیرویه !؟,, ویا جمعیت زیاد دانست ؛ یاعقب ماندگی مزمنی که : دراثرقصوردرقصورویا ناتوانائی وغفلت طولانی دستگاه اجرائی ، درتقویت ، تجهیز وتوسعهء بخش شهری ویا نقش کلانشهریء قطبهای اصلی کشورازجمله تهران، شکل گرفته است ؟

      ازاین 55 کلانشهر پرجمعیت ترجهان 31 کلانشهرپایتخت کشورشان نیسنند . یعنی تعداد پایتخت هائی که بیش 5 میلیون جمعیت دارند فقط 24 کلانشهراست .   

    ازشهرهائی که درجدول سلسله مراتب کلانشهری فوق مطرح شده ، ولی اکنون پایتخت نیستند، فقط چهارکلانشهرقبلا"پایتخت بوده اند : ریودِ ژانیرودر برزیل ، کراچی در پاکستان ، استامبول درترکیه و کوالالومپوردرمالزی . سه شهرنخست انتقال نقش پایتختی شان به هیج وجه بعلت تمرکزویا معضلات امروزی کلانشهرها  نبوده است .  بلکه صرفا" انتقال ، بدلیل مرکزیت بیشترپایتخت درقلمروملی انجام شده است . فرضا"،  تصمیم اولیه درمورد انتقال پایتخت برزیل ازریودِ ژانیرو به برازیلیا ازقرن نوزدهم اغاز میشود.(جزئیات بیشترر.ش به مقاله انتقال پایتخت یاجستجوی راه حل. همین سایت )  دران سالها کل جمعیت کشوربرزیل کمتر از6 میلیون نفر! بود .  برای اطلاع بیشتر: برزیل تاکنون دوبارپایتخت اش راانتقال داده ، پیش ازاینکه ریودِ ژانیروپایتخت شود.  پایتخت برزیل شهر سالوادور مرکزایالت باهیا بود . ازانجا که دران زمان رونق وتوسعه اقتصادی ، در مناطق جنوبی ( مثلث ریو ، سائوپائولو وبلوهوریزونته ) جریان داشت ، پایتخت جهت نزدیک شدن به این منطقه به ریو انتقال داده شد . اما بعدها مسئله مرکزیت نسبت به کل سرزمین پهناوربرزیل درافکارعمومی ان کشوراهمیت بیشتری یافت ، درنتیجه طی سده بیستم بلاخره پایتخت ازریوبه برازیلیا انتقال داده شد. درمورد استامبول نیزتصمیم  به انتقال پایتخت مربوط به بیش از 90سال پیش است . در1920 سال انتقال پایتخت ترکیه ازشهراستامبول ، این شهر بامشکلات امروزیء – خاص کلانشهرهای جوامع پیرامونی -  مواجه نبود . انتخاب انکارا بیش ازهرچیزمرکزیت دادن به موقعیت پایتخت نسبت به کل قلمروملی بوده است . کراچی هم علت انتقالش مرکزیت دادن به موقعیت ان بوده ، دقیقا" شبیه به انتقال درقزاقستان ، استرالیا وکانادا . چنانکه ملاحظه میشود : درشرایط حاضرهم دولت پاکستان چندان برنواحی شمالیش مسلط نمیباشد!؟  کوالامپور پایتخت مالزی جمعیت اش مطابق با جدول فوق 5.4  میلیون که چندان زیاد نیست -  اما جهت اطلاع : این جمعیت مربوط به کل منطقه کلانشهری کولالامپوراست . چون جمعیت محدوده شهری کنونی شهرکوالامپورکمتراز 1.7 میلیون ، یا بفرض ازاین نظرهمردیف جمعیت شهر کرج است!؟  

       درمیان این کلانشهرها ویا درسلسله مراتب کلانشهرهای جهان ، همانگونه که درجدول فوق قابل ملاحظه است ، تهران ازنظرمیزان جمعیت درمیان کلانشهرهای جهان درمرتبه سی ام ولی ازنظروسعت محدوده شهری اش،  درمیان 55 کلانشهری که هرکدام بیش از5 میلیون جمعیت دارند ، درمرتبه چهل وپنجم ! قراردارد . (البته با توجه به اینکه دررده بندیهای منابع مختلف این مرتبه ها همواره یکسان نیستند ، برخی مواقع مرتبه تهران از نظر جمعیت کمترازسی ام نشان داده شده است. اما ازنظر وسعت ، بالنسبه    یکی از کم وسعت ترین کلانشهرهای جهان است ! )   تهران درمیان پایتختهای جهان ازنظرمیزان جمعیت درمرتبه چهاردهم قراردارد .  بنابراین شهرتهران درمحدوده شهری اش  که مطابق جدول فوق 635 کیلومترمربع وسعت برای ان در نظر گرفته شده ، دراین محدوه کمی بیش از8 میلیون جمعیت دارد . با این حساب تراکم جمعیت درکیلومترمربع ان بیش از12.500 نفرخواهد شد .     

     بطورکلی باید پذیرفت همهء کلانشهرهای مذکور– دراینجا کلانشهرهائی که بیش 5 میلیون نفرجمعیت دارند -  مسلما"با مشکلاتی مواجه اند. اما این مشکلات به هیج وجه درهمه انها یکسان نیست. یعنی بفرض  مشکلات کلانشهر پاریس با کلانشهری مانند تهران قابل مقایسه نیست !

       تفاوت عمده میان کلانشهرها ، بیش ازهرچیز ، بستگی به امکاناتی دارد که ازان برخوردارند . امکاناتی که درواقع کیفیت زندگی وفعالیت درانها را تعیین مینماید . امکانات وتوانائیها ی مربوط به کیفیت مورد نظرعمدتا" امکانات ساختاری اند . امکاناتی هستند که بچگونگی وضعیتء سیستم وجزءسیتمهای شهری ازیکسو وساختار فیزیکی- فضائی ان ازسوی دیگر مربوط میشوند .

      ریشه معضلات کلانشهرهای جهان توسعه نیافته ، ناتوانی تقویت نقش کلانشهری این مراکزشهری    بعلت نبود امکانات مالی کافی برای تجهیز، گسترش وتوسعه همه جانبه شهرازیکسوو ضعف بنیه مالی شهروندان جهت همراهی باتوسعه موردنیازشهرازسوی دیگراست . تقریبا" دراکثرکلان شهرهای جوامع توسعه نیافته ازانجا که شهرنشینی انها بادرصد بالای حاشیه نشینی همراه است – یا اینکه : بخش عمده ان شهرنشینیء همراه با فقراست - توان توسعه واقعی این کلان شهرها انچنان ناچیزاست که باید گفت : در واقع ، توسعه ای که دار آنها تحقق مییابد ، فقط برای بخش کوچکی ازجمعیتشان کافی است .

   یکی از مهم ترین کاستی های ساختاری درکلانشهرهای پیرامونی ، وسعت انهاست . اگردرجدول فوق دقت شود میبینیم کلانشهرهای کشورهای توسعه یافته در مقایسه با کلانشهرهای کشورهای توسعه نیافته از تفاوت وسعت چشمگیری برخوردارند .   

 

                                      

       کلانشهرها توسعه نیافته ومسئله دار، انها هائی هستند که درمقایسه باسایرین سطح کمتری را در اختیاردارند – یعنی انها همواره توانائیشان برای توسعه برای سطح کمتری کافی است - همانگونه که درجدول فوق ملاحظه میشود : عقب مانده ترین ازانها ، عبارتند از : بوگوتا درکلمبیا ، مَدرَس درهند ویا  داکا  دربنگلادش . هنگام مقایسه ، وضعیت تهران کمی بهترازکلانشهرهای مذکوراست .  تهران ازاین نظر- وسعت محدوده شهر - بیشتردرسطح کراچی در پاکستان ، لیما درپرو ، لاگوس درنیجریه ویا کینشازا درکنگو قرار میگیرد ! حال در صورت مقایسه با کلان شهرهای کشورهای توسعه یافته اختلاف وسعت انها، درحد سه تا چهارپنج برابراست ! 

    همه شهرهائی که نام برده شد تراکم جمعیت یا شمارجمعیت درکیلومترمربع شان بیش ازده هزارنفراست .  بفرض : در مقایسه تهران با پاریس ، اگرچه جمعیت درمحدوده شهری پاریس حدود 30 درصد بیشتر از جمعیت  محدوده شهری تهران است .  ولی وسعت محدوده شهری ان نزدیک به پنج برابر محدوده  ایست که تهران دراختیار دارد !  

        نکته ای که دراین مقایسه میباید مورد توجه باشد این استکه درجدول فوق گاه وسعت وجمعیت مربوط به محدوده شهراست . گاه کل منطقه کلان شهریء انرا دربرمیگیرد . بفرض دراین جدول توکیو با جمعیت   34.4 ملیونی است . این جمعیت دربیش از 7.8هزار کیلومتر مربع مستقر هستند . اما همانگونه که میدانیم  جمعیت محدوده شهری توکیو 12.5 میلیون است . اما با وجود این ، وسعت محدوده شهری انهم  بیش از 2500 کیلومترمربع است . بنابراین درجدول فوق چه جمعیت مربوط به محدوده شهر یا منطقه کلانشهری باشد ، بازانچه اهمیت دارد میزان تراکم ان درکیلومترمربع است . انچه دراین مقایسه قابل اهمیت است این استکه : اگر درکلانشهری نظیرتهران تراکم جمعیت درکیلومتر مربع بیش از 12هزار نفراست ؛ درشهرهای کشورهای توسعه یافته این تراکم اغلب 2 تا4 هزارنفردرکیلومترمربع میباشد. البته به استثنای وضعیت های شهری پرترا کمی - شمارجمعیت درکیلومترمربع  -  نظیر: سنگاپور هنگ کونگ ، تایپه ، سئول که همگی بشدت با محدویت ارضی مواجه هستند .

    اکنون درچنین وضعیتی اگر فقط به ظاهر مسئله ، توجه کنیم ، خواهیم گفت : مشکل بالا بودن میزان  تراکم ، بعلت کثرت جمعیت است ! پس باید ازافزایش جمعیت شهرجلوگیری نمود . ازاین جا ببعد استکه بیراهه رفتن ویا ره به ترکستان اغازمیشود !  اما هنگامیکه بعکس ، عقب ماندگی کل بخش شهری کشور، در مقایسه با وسعت وبرخورداری ازامکانات متنوع  شهرهای کشورهای پیشرفته ، را درنظربگیریم : بسهولت متوجه میشویم علت همه اینها : توسعه نیافتن ، فقدان امکانات برای توسعه عرصه وتجهیزشهر ، فقرشهری ، عدم وجود امکانات واراده سیاسی لازم برای تامین حقوق اجتماعی پایه شهروندان، بوده است . بفرض چرا محدوده شهری تهران اختلاف فاحشی حتی با شهری چون بانکوک دارد ؟ شهری که جمعیت اش برابرتهران است ؟ چون ازدهه های پیش ما ازچنین امکاناتی برخوردارنبودیم ، که بموازات افزایش جمعیت شهرتهران وهمین طورسایر کلانشهرها را همزمان وبموازات تهران توسعه دهیم . فاقد امکانات بودیم .  منابع طبیعی بفرض منابع اب کافی نداشتیم .  دچارفقرشهری بودیم  .  جوامع شهریمان قادرنبودند بیش ازانچه دارند ، داشته باشند .  همه این کاستی ومحدودیتها راداشتیم وداریم ! اما چرا با وجود این محدویت های وسیع ، بسیاری از امکاناتمان محدودمان را دراثرتوهماتی ، همچون ساختن شهرهای جدید دربیابانهای دورازشهر ، با «توهم » به اصطلاح ,,تمرکز زذائی ,, هدردادیم ؟ وچرا اکنون ، با طرح پیشنهاد انتقال پایتخت بدنبال مسئله سازی و توهم  دیگری هستیم ؟

  حال هنگامی که همه این واقعیتها را نادیده انگاشته ، بجای برجسته نمودن عقب ماندگی و قصورطولانی دستگاه اجرائی درتوسعه وتجهیزشهر، افزایش جمعیت را مقصر بدانیم . تا چه حد برداشتمان با واقعیت مطابقت خواهد داشت ؟  ایا واقعا"چنین برداشت هائی ازواقعیت پیش رو ، در نهایت ره بترکستان نخواهد بود؟

    

       ضعف سیستم وجزء سیستمها وکاستی های ساختارهای فیزیکی شهر

      مشکل عمده کلانشهرهای ما کاستی وکمبود درهمه ابعاد زندگی شهری است . سیستم وجزسیستمهای مختلف شهری ما باکاستهای ساختاری بسیارمواجه اند . ساختارهای فیزکی هم با کاستی وناکافی بودن های وسیع روبروهستند .  جهت پرهیزازاطاله مطلب فقط به بعضی ازاین موارد بصورت نمونه میتوان به اختصار اشاره داشت : بفرض سیستم حمل ونقل وترافیک شهررا که امروزه همه را کلافه کرده درنظر بگیریم : نخست باید توجه داشت درطرح هرمورد همواره میباید دستکم  به دووجه ازمسئله توجه داشت . یکی میزان کمی وکیفی کاستیهای ساختاری وسیرتغییروتحول انها و  دیگری نحوه دخالت وسیاست گزاری دستگاه اجرائی که ، اغلب بجای کمک به حل مشکل مورد نظر ، خود مزید برعلت میشوند .

        در بخش ترافیک  که بعنوان مثال درنظر گرفته شد . باسیستم ترافیک ، همگانی ویا خصوصی مواجه ایم . این سیستم درواقع عملکردش پاسخگوئی به نیازهای مختلف درجابجائیهاست . اما اگر فقط به یکی ازویژگیهای این جابجائی ها درشهری نظیرتهران توجه نمائیم . ملاحظه خواهد شد ،وجود ویژگیهای ساختاریء اقتصادی ، اجتماعی موجود ، به این جابجائی ها کیفیتی ویژه داده اند . جابجائی ها بیش ازحدِ متعارف خُرد ( اتمیزه ) و از نظر فضائی پراکنده کلان شهر تهران مسایل ومشکلات ان :هستند . دراینصورت وسیله نقلیه شخصی اهمیتی فوق العاده خواهد یافت. درچنین وضعیتی توسعه وسیع محورهای رفت امد جهت پاسخگوئی به نیازهای ویژگی مذکور، ازاهمیت زیادی برخورمیگردد . اما درعمل ، بفرض توسعه وسیع شبکه رفت امد ، بعلت نگرانی ازگسترش بیش ازحدء شهر، همواره با اکراه وازروی ناچاری ودرحدء محدود ونا کافی انجام میشود !؟  یا درمورد ساختار فیزیکی مورد استفاده سیستم ترافیک وحمل ونقل – شبکه خیا بانها ، بزرگراه های موجود ، بهمان صورتی که وسعت شهربسیارکم میباشد.  شبکه رفت امد درون شهرنیزبا کمبود ظرفیت وکاستیهای  وسیع مواجه میگردد . اکنون اگرسیستم ترافیک ، با سطحی ناکافی نسبت به انچه این سیستم برای ایفای مطلوب نقش خود بدان نیازدارد ، مواجه باشد . دراین صورت میتوان گفت : سیستم ترافیک  ساختار فیزیکی ای – شبکه رفت وامدی -  را بکار میگیرد که دچار فوق کاربرد و در نتیجه با نوعی اشباع (saturation) ظرفیت ، مواجه است .  

        یا  مورد دیگر، میتوان به ساختارفیزیکی - فضائی ویا بافت مسکونی کل شهر تهران توجه نموده ، پرسشهای مختلفی رادراین مورد مطرح نمود : چند درصد ازکل بافت مسکونی کلان شهرتهران محقرنشین - یعنی واحد های مسکونی هستنند که فاقد حداقل کیفیت برای سکنی - میباشند ؟  چه میزانی ازاین مسکنها حاشیه نشین ، غیرمجاز وبدون هیچگونه امکانات شهری اند ؟ چنین کاستیهای ساختاری هستند که هنگامی که جلوگیری ازگسترش شهرهدف اصلی سیاست گزاری ها میشوند  ( اهداف پایه طرح جامع کنونی !)   زمینه را برای سلطه بختک وارسرمایه سوداگربرشهر فراهم میگردانند!؟  

      اکنون پرسش اینجاست : اگرساختارهای شهری بعلت فوق کاربرد عملا" گاه  به اشباح و فلج شدن  رسیده وکارائی شان را ازدست میدهند ؛  باید شهررا رها نموده وبه جای دیگررفت ؟!   یا اینکه برای ازمیان بردن کاستی ها اقدام نمود ؟    

     انچه بسیارمختصردررابطه با وضعیت ساختار وسیستم ترافیک ، وبافت مسکونی شهرمطرح گردید؛ برای سایرسیستمهای شهر: سیستم اموزشی ، بهداشت وبهزیستی ، سیستمهای مختلف خدماتی وغیره نیزکم وبیش قابل تعمیم است  .اغلب این سیستم ها باکاستی های کمی وکیفی ، درعملکرد و کمبود ونامناسب بودن فضای فیزیکی که دراختیاردارند  ، مواجه اند . بنابراین درواقع شهربصورت مجموعه ای ازکاستی های وسیع ساختاری ، به زندگی توام با معضلات اش ادامه میدهد .  

      درچنین وضعیتی برای بهبود وضعیت شهر، باید برچه مبنائی درپی جستجوی علت این وضع وسپس ارائه راه حل بود بود : اینکه شهر دارای ,, جمعیت زیاد است ,, درنتیجه ازگسترش ان جلوگیری نموده ونقش مرکز اداری وسیاسی ویا نقش دیگرانرا به جای دیگرانتقال داد ؟ یا اینکه عقب ماندگی وکاستی های وسیع انرا که موجب ناتوانی وضعف نقش کلان شهری ان شده را برجسته نموده ، در جهت رفع ویا تعدیل ان گام برداشت ؟  کدام از این دوبرداشت مسئولانه ودر جهت همراه نمودن شبکه کلانشهرهای کشور با روند توسعه کشوراست ؟  مگر نه اینکه برداشت ظاهربین ،  بجای اینکه  رفع مشکلات که در واقع مطالبات مردم هم هست ، را بر جسته نماید ؛ مرتبا"جمعیت بیش ازحد ، مهاجرت بیرویه وامثالهم  را برجسته میکند ! واقعیت ها را در جدول فوق که مربوط به سازمان ملل است ، میتوان دید . امکانات کلان شهر تهرا ن باکاستی های وسیع مواجه است . علت معضلات پیش رو این کاستی ها وکمبودهای ساختاری هستند . اینکه عرصه محدوده شهری تهران به فرض کمتر از نصف بانکوک وبرابر با کراچی یا کینشازا است چه معنائی میتواند داشته باشد ؟  جزعقب ماندگی وضعف ساختاری درهمه ساختارهائی که شهر بکار میگیرد ؟

      کلان شهر های جهان درحال توسعه کلانشهرهائی هستند که بعلت شرایط اقتصادی اجتماعی- جمعیتی شان  اغلب قادر به ایفای نقش کلانشهری خود ، انچنان که باید،  نیستند . به همین سبب با تنگناها وکاستی های ساختاری مواجه اند. در تبیین نا توانائی فوق الذکر:  ارمینیا  ماریکاتو  شهرسازوصاحب نظر برزیلی این شهرها  را شبیه به  فیلی میداند که بدنی تنومند دارد ، اما پاهایش که باید وزن این بدن را تحمل نماید بصورت پاهای پرنده است .  اواین موجود خیالی را  الگارسا  elegarca مینامد.  که احتمالا" میتوان برای این موجود خیالی نام مترادف فارسی ،  چون  دُرنا فیل  را برگزید

    اِلِگارسا ، کلان شهرتوسعه نیافته است . کلانشهری که بامعضلات بسیاری همراه است . جامعه اش قطبی  شده ، اغلب نیمی ازجمعیت اش اسکان غیر مجازدارند. (نیمی ازجمعیت قاهره ودرصد بالائی  از جمعیت شهراستامبول محل سکونت شان غیرمجاز است) یعنی دردفترودستک شهرجائی ندارند ! ساکنان شان دچارجدانشینی شده اند . بافت شهری اش دچارچند پارگی است . بخش عمده ای ازشاغلین اش اشتغال کاذب دارند . بخش مهم دیگر بصورت بیکاری پنهان ، آب باریکه ای را برای زندگی محقرخود تامین مینمایند . مابقی نیروی کارش هم با طاقت فرسا ترین فُردیسمی که گلوبالیزسیون به ارمغان اورده ، درحال به شب رساندن روزهایشا ن هستند . درچنین وضعیتی واقعا" نباید بفرض به جای هدردادن امکانات جامعه دربیابانهای دورازشهر، برای ساختن شهرهای جدید که دست اخر روی دست بمانند . این امکانات بسیار محدود را با درایت وشناخت دقیق ابعاد مسئله پیش رو ، صرف تجهیز ، توسعه وتقویت نقش کلانشهری تهران وسایر کلانشهرهای شبکه شهری کشور نمود ؟  اکنون با چنین اوصافی بلاخره برای رهائی از معضلاتی که کلانشهر تهران به ان مبتلا ست ، باید باز هم بدنبال «توهم» به اصطلاح ,, انتقال پایتخت ,, بود .  یااینکه بدون طفره رفتن وباعزم راسخ دررفع وتعدیل معضلات و کاستن ازمحدویت هاوموانع  نسنجیده ای که در راه توسعه شهرایجاد کرده ایم ؛ زمینه را برای توسعه  وتقویت نقش کلانشهری تهران در ابعاد مختلف  فراهم اوریم . تا تهران بتواند با تقویت همه جانبه توان کلانشهری اش ، نقش  انتگراتیو خودرا بموازات سایر کلانشهرهای کشوردرجهت  انتگراسیون مناطق کلانشهری هریک  ، از طریق بسط همه جانبه روابط متقابل درون ومیان مناطق کلانشهری هرکدام از کلانشهرها ایفا نماید  .    

 

                                                              اِلِگارسا  – کلان شهرتوسعه نیافته       Elegarca

                 

       مهدی  کاظمی  بیدهندی        بهمن   1392