مسکن اجتماعی :  نقدها ونظرها

 

          مهدی کاظمی بیدهندی

 

          مسئله چیست ؟

 

       واقعیت این استکه باشروع کاردولت جدید وقصد پیگیریء رویکردی منطقی به «مشکل» ویادرواقع  «بحران» مسکن « ایده » مسکن اجتماعی (سوسیال) بعنوان راه حل و یایکی ازراه حلهای این معضل ، مطرح گردید.  تا اینجا مسئله روشن است !  اما ، انچه تاکنون دراین رابطه – بویژه ازطرف مسئولین - گفته شده ومیشود ، باوجود خیر خواهی ، اما انچنان دچارتناقض گوئی استکه ، بیم ان میرود باردیگرایده ایکه میتواند ، بصورت راهکارو یا یکی ازراهکارهای مشگل گشا دراین زمینه باشد ، اعتباروکارآئی احتمالی خود را نزد افکارعمومی بکلی از دست بدهد . چرا ؟ چون مسئولین تاکنون بگونه ای مبهم وپرتناقض انرا مطرح نموده اند. بفرض : گاه مسکن اجتماعی جایگزین مسکن مهرمیشود !  گاه میخواهند انرا درقالب طرح به اصطلاح ,, جامع ! ,, مسکن ارائه نمایند . گاه مسکن اجتماعی هم همانند مسکن مهرقراراست همهء واجد ین شرایط را صاحب خانه کند !؟  گاه  مسکن اجتماعی راهی شهرهای جدید ء روی دست مانده ، میشود !  گاه کمی تاخیر دارد . و بلاخره اعلان میشود فعلا" پرداختن به ان مقدور نیست  

 

سه   روز پیش ... آخوندی با تأکید بر اینکه مسکن مهر دست‌کم تا 18‌ماه آینده دولت را درگیر خود می‌کند،
اجرای مسکن اجتماعی را همزمان با مسکن مهر غیرممکن دانسته و ...

 

 انوقت است که مخاطبان - افکارعمومی - با تداوم سردرگمی وتناقض گوئی مواجه میگردند . بلاخره درچنین وضعیتی ، انچه باعث نگرانی است ، این استکه : مسکن اجتماعی که میتواند دروضع موجود کشورواقعا" راه  حل عمده ای برای دستکم تعدیل مشکل مسکن باشد . نیامده  بتدریج نزد افکارعمومی اعتبار و باور به کارائی اش را ازدست بدهد .  برای پیشگیری ازچنین سرنوشتی - جلوگیری از لوث شدن - دستگاه اجرائی میبایست انرا بگونه ای اصولی وحساب شده  و نه عجولانه  وپر تناقض مطرح مینمود .

     

 

       نکاتی که در طرح ایده مسکن اجتماعی میباید رعایت میشدند

       همانگونه که درمقالات پیشین رعایت نکات مهمی دراین زمینه را بطورمشروح مطرح نمودم ، طرح ایده مسکن اجتماعی میبایست ، حتما" با رعایت این نکات  مطرح میشد !  برخی از این نکات که در توفیق دستکم نسبی مسکن اجتماعی اهمیت اساسی و تعیین کننده ای دارند ، عبارتند از :

 

1-   نقد همه جانبه « مسکن مهر »       

     قبل ازهراقدامی دستگاه اجرائی میبایست ، درمورد انچه تحت عنوان مسکن مهر به اجرا درامده ، نقدی همه جانبه ای را ارائه میداد . نقدی که میتوانست پیشاپیش پاسخ به انتقادهای  بعضا" نه چندان خیرخواهانه ایکه نسبت به کارامدی «مسکن اجتماعی» مرتبا"مطرح میگردد ، باشد. انتقاد هائی مانند :  " بگوئید مسکن اشتباهی ، نه مسکن اجتماعی . . ! " ویا اینکه " مسکن اجتماعی در مصر جواب نداد ! . ,,"  برخی نقد های  مشابه  دیگرکه اغلب نویسندگان محترم شان نه توجه همه جانبه ومستندی به سیرتحولات مسکن اجتماعی درکشورهائی    که در این زمینه تا کنون انرا مورد استفاده قرارداده اند ، داشته اند . نه اینکه  جوانب مختلف شکل گیری مشکل مسکن در وضع موجود کشوردرنقدها یشان لحاظ  شده است  .

     دستگاه اجرائی میبایست ، بصورت مشخص وقابل پذیرشی علل نا کارامدی ومسئله سازی مسکن مهررا از جهات مختلفء اقتصادی اجتماعی بویژه شهرسازی - میزان یگانگی (انگراسیون) ان با وضعیت بخش شهری   خاصه وضعیت کلان شهریء کشور -  برای افکار عمومی توزیح میداد . انچه را که تا کنون بصورت مستدل ومشخصی ارائه نداده است ! پاسخ روشن به پرسشهای مطرحی چون : چرا وبه چه دلیل مسکن مهردچارمشکل است ؟  ایا مسکن مهر بتدریج درحال مبدل شدن به چاه ویلی است که به پمپاژبی وقفه امکانات محدود جامعه نیازمند است ؟ علل واقعی چنین نیازی چیست ؟  ایا مشکلات پیش روی مسکن مهرازهمه جهات شناخته شده است ؟  نبود چنین نقد مشخصی ازمسکن مهرباعث شده مشکلاتی که مسکن مهردرپیش دارد ، بمیزان زیادی  برای افکارعمومی ، کارشناسان وحتی متقاضیان ان نا شناخته باقی بماند. درمقالات پیشین این سایت مشکلات پیش روی مسکن مهررا مفصلا"به بحث گذارد م . چون مشکلات عمده مسکن مهرکه اغلب بصورت به اصطلاح  ,, انبوه سازی ,,  درنقاط دورازکلانشهرها احداث شده اند ، هنوزکاملاهویدا نشده اند ! ازان جمله دومسئله مشکل افرین  مسکن مهر که میباید برجسته شوند عبارتند از: الف ) هدف گیری ان برای «مالک» نمودن متقاضیان انهم عملا" تمام وکمال متکی برتامین مالی دولتی . انهم با تاکید به این مهم که : تکیه بر« مالک» شدن متقاضیان با شرایطی که مسکن مهرامکان برخورداری ازانرا دارد ، نمیتواند مبنی ویا هدفء کارامدی برای رفع یا تعدیل بحران مسکنء پیش روباشد . دراین مقالات دیدیم که حتی درکشورهای پیشرفته ای که در صد مالکیت مسکن انها بسیاربالاست  (بفرض اسپانیا دراروپا که مالکیت مسکن دران بیش از 85 درصد است) امروزه مشکل مسکن بمراتب بیشترازکشورهائی ( نظیرسوئیس با 35 درصد مالکیت مسکن)  استکه کمترین  درصد مسکن ملکی دراروپا را دارند !  ب) دومین نکته بسیارمهم وحتی بسیارتعیین کننده ترازمسئله قبلی این استکه مسکن مهرندانسته خرج روی دست ماندن شهرهای جدید شد !؟  مشکلی که دراینده بتدریج مالکین چنین واحد هائی نیزبا ان مواجه خواهند شد ! مسئله ایکه ، بگونه غیرقابل تصوری ، باوجود همه مشکلاتی که بوجود اورده ولی تا کنون چندان مورد توجه وعنایت دست اندر کاران نبوده است !؟  چرا ؟  چون ازیک سو،  گوئی دست اندرکاران مسکن مهر، حتی مسئولین کنونی هم ، متوجه نشدند شهرهای جدیدی که باهدفء واهی تمرکز زدائی دورازکلانشهرها ساخته شده اند ، درعمل نمیتوانند ( بعلت دوری ازکلان شهر و همچنین  دستچین شدن ساکنین ان - دهک های کم درامد- ) به این زودی ها پاسخگوی  نیازهای مسکونیء دهک ها مورد نظرباشند !  چون اگرغیرازاین بود مردم ازانها برای سکونت استقبال میکردند !؟ ازسوی دیگرهنگامیکه با اصرارتدوام احداث شهرهای جدید علیرقم روی دست ماندن انها مواجه میشویم  ، جای تردیدی نمیماند که دراین زمینه منافع  ورانت بسیاری مطرح است . بنابراین خط دهی ذینفع های مذکوراستکه دست اخرسیاست گذاریها را تعیین مینماید!؟ مانند ذینفع هائی که شب وروز درحال طرح محسنات  انتقال پایتخت اند !؟ علاوه بران شهرهای جدیدی که مبتنی براین القائات احداث شده اند ، بعلت دوری ازکلان شهر، قادرنخواهند بود ، به این زودیها ، قائم به امکانات جامعه شهری خود درحداقل ممکن ، بدون کمک مالی مداوم ، امکان ادامه بقا داشته باشند . بهمین سبب تمام وکمال وابسته به پمپاژ مداوم وکمک مالی بی وقفه دولتی خواهند بود. بلاخره سایرمسائلی که درمورد مسکن مهرقابل طرح است . بدون بیان چنین مشکلاتی  وبه بحث گذاردن  وضعیت مسکن مهر، واقعا" نمیتوان تفاوت مسکن مهر را با انچه تحت عنوان مسکن اجتماعی مطرح شده ، برای افکار عمومی ، مشخص نمود .      

 

    2 - تعریف  اهداف ونقش واقعی انچه «مسکن  اجتماعی»  مینامیم       

         انچه  دراین مورد میباید گفته شود این استکه : دستگاه اجرائی مسکن اجتماعی را میبایست ، نه بصورت  غافلگیر کننده - چنانکه همگان را باپرسشهای بسیارمواجه نماید - بلکه با تشریح جوانب مختلف ان برای افکار عمومی مطرح مینمود . تا دیگرجائی برای چنین انتقادها ی نپخته وگمراه کننده ای باقی نماند.

         انچه دراین مورد تاکنون مطرح نشده ، ارائه تعریف مشخص ومستدلی ازمسکن اجتماعی است . نخست اینکه  مسکن اجتماعی ایده ای با تاریخ طولانی است . ویژگیء عمده ان اجتماعی (سوسیال ) بودن آنست . هرچند در زمان طولانی ایکه مطرح بوده ، اهداف مختلفی را تحقق بخشیده ، اما تعریف مشخص وجا افتاده ان ناشی ازنقشی استکه ازاوایل سده بیستم وبویژه دهه های بعد ازجنگهای جهانی اول ودوم ، درکشورهای پیشرفته ترغربی ایفا نموده است . که انهم عبارت بوده ازمسکنی متعلق به جامعه  شهر-  مسکن دولتی - که عمدتا" برای اجاره به سطح مشخصی ازدرامد ، احداث میشدند .  بنابراین هدف ازاحداث مسکن اجتماعی علی القاعده  مالک شدن این یا ان دهک اجتماعی نبود ؛ بلکه هدف عمدتا" اجاره متناسب با درامد لایه هائی که قادر به ابتیای مسکن دربازارمسکن نمیباشند، بوده است . البته درموارد خاصی مسکنهائی که با این اوصاف احداث میشدند به واجد ین شرایط واگذارهم شده اند . اما بطورعمده  این واحد ها جهت تنظیم بازارمسکن به متقاضیان واجد شرایط فقط «اجاره» داده میشوند . بنابراین مسکن اجتماعی مهمترین ویژگی اش  مسکن اجاره ای ، غیر خصوصی ویا تعلق داشتن به «جامعه»  است .  با این وصف ،  چگونه میتوان انرا  بفرض جایگزین مسکن مهر نمود !؟     

        کشورهای بسیاری در پی احداث مسکن اجتماعی بوده اند . اما در بسیاری ازکشورها درحد ایده باقی مانده وتوفیق چندانی دراحداث وارائه ان بمیزانی که در تنظیم بازارمسکن موثرباشد -  حداقل 20درصد کل واحدهای مسکونی شهر -  نداشته اند.

 

       3 - ضرورت ارائه سیاست ملی مسکن در قالب وجزئی از راهبرد توسعه در بخش شهری کشور       

       گذشته از ضرورت نقد انچه بعنوان مسکن مهربه اجرا درامده وهم چنین طرح اصولی مسکن اجتماعی به افکارعمومی – که انهم متاسفانه انچنان که باید انجام نشد ! - دستگاه اجرائی ما باید توجه داشته باشد ،  بدون داشتن یک سیاست ملی درمورد مسکن ( البته نه انچه طرح جامع مسکن مینامد !)   - دراین مرحله توسعه که با ویژگیهای ساختاری اقتصادی ، اجتماعی جمعیتی وسیاسی تعیین کننده ای مواجه هستیم و بهمین سبب بفرض جامعه شهری با جابجائیهای جمعیتی مواجه است - انهم بصورت جزء اصلی ومحوریء راهبرد عمومی «هدایت توسعه دربخش شهری»  انتظارهرتوفیقی دراین زمینه  توهمی بیش نخواهد بود .  چرا  ؟ چون با توجه به شرایط وضع موجود ما (یعنی تاهنگامیکه استقرارشهری جامعه به مرحله تثبیت نسبی نرسیده) اگر«مسکن»  و« شهرسازی» درعمل ،  بصورت دو وجه از یک مقوله درنظرگرفته نشوند ، بسهولت زمینه برای بیراهه رفتن های مختلف فراهم خواهد شد . نظیر انچه تاکنون شاهد بوده ایم . ایا بفرض ، اگر چنین نگرشی درمورد مشکل مسکن پیش ازاغازطرح مسکن مهروجود داشت ، مسکن مهراین چنین خرج روی دست ماندن شهرهای جدید میشد !؟  یا اینکه اصولا" ذینفع های مختلف با خط دهی خودشان قادر میشدند دستگاه اجرائی را به ایجاد شهرهای جدید بدوراز کلان شهرها ترغیب نمایند ؟! وحتی هم اکنون ارائه دهندگانء ایده مسکن اجتماعی کما فی سابق - علی رقم نا کارامدی های پی درپی متاثرازالقائات ذینفع های فعال در صحنه – بازهم ، همانند مسکن مهردرپی احداث مسکن اجتماعی درشهرهای جدید میبودند !؟ انچه تا کنون واقعا" حاصلی جزتشدید نابسامانی ها وهدر دادن امکانات محدود جامعه نداشته است !  

     باید امکانات ومحدویت های مسکن اجتماعی برای افکارعمومی بگونه ای روشن توزیح داده شود . تا بار دیگر« ایده» کارامدی - البته در صورت فراهم شدن شرایط لازم برای تحقق ان -  با تناقض گوئی ها  ، واقعا" دچار ناکارامدی نشود !  مثلا" منتقدی گفته است که  : " مسکن اجتماعی درمصر جواب نداد ! " حال اگر این طرح چنانکه باید باشد ، همه جوانب وسوابق ان برای افکار عمومی،  مطرح شده بود . اصولا" چنین انتقادها واظهار نظرهای نسنجیده و بی پایه ای فرصت مطرح شدن میافت ؟!  باید گفته میشد : مسکن اجتماعی  در جوامعی که از ان برای تنظیم بازار وجلوگیری از جدانشینی اجتماعی (بصورت حاشیه نشینی وغیره) استفاده شد ، هنگامی کارسازبوده که دستکم بیش از20 درصد کل واحدهای مسکونی جامعه شهرمورد نظرراشامل میشده ا ست. این تجربه فقط درتعداد معدودی ازکشورهای پیشرفتهء ، فرضا" شمال اروپا و یا مشخصا" کشور های: المان ، اطریش ، سوئیس ، کشورهای اسکاندیناوی ، بلژیک ، هلند ، فرانسه وانگلیس  قابل تحقق بوده و تا این اواخر، توفیق قابل ملاحظه ای ، داشته است . البته، انهم باهدف مشخص  تنظیم بازار ومهار اجاره بها و افزایش بیش ازحد بهای مسکن . یا اینکه گذشته ازکشورهای فوق حتی سایرکشورهای جنوب اروپا بفرض اسپانیا،  پرتقال و یونان و . .  در ایجاد ان توفیق قابل ملاحظه ای نداشته اند . حال مصرچگونه میتواند در ایجاد  مسکن اجتماعی در حدی که تاثیرگذارباشد ، توفیقی داشته باشد ؟!  بلاخره بسیاری ازتناقض گوئیهای دیگر که بهرحال باعث این نگرانی است که بار دیگر ایده ای که میتواند بمیزان زیادی کار امد باشد . بااین تناقض گوئی    واقعا" نزد افکارعمومی باور به کارائی اش را ازدست بدهد .   

 

       4- نقدهای سطحی و نسنجیده

      همانگونه که شاهدیم ، پس از طرح مسکن اجتماعی بعنوان راه حلی برای بحران مسکن ویا بیشتر بعنوان جایگزین مسکن مهر- حال درست یا نادرست - انتقادهای زیادی به ایده مسکن اجتماعی مطرح گردید ! انتقاد هائی که ویژگی عمده اکثرانها عدم توجه به ابعاد مختلف مسئله است . برخی از این انتقادها ازطرف طرفداران دولت قبلی مطرح شده که نیت شان اشکاراست . برخی دیگرانتقادهائی استکه : مشخصا" ذینفع هائی که در این عرصه فعالند ومسکن اجتماعی را خطری برای منافعشان میدانند ، مطرح مینمایند . ذینفع هائی که تاکنون با خط دهی والقائات خود توانسته اند ، بمیزان زیادی سیاست گذاری ها را در مسیر منافع خود سوق دهند .  اغلب این منتقدین مدعی هستند که مسکن اجتماعی به فرض دراروپا باشکست مواجه شده است . انهم بدون اینکه درباره چگونگی تحولات ان در اروپا اشاره مستدل  ومستندی داشته باشند .

مسکن اجتماعی درکشورهای صنعتی پیشرفته بطورعمده تا اواخر دهه هشتادمیلادی روبه افزایش وتوسعه بود . با این توضیح که مسکن اجتماعی بصورت پاسخگو ی اصلی یکی ازاساسی ترین حقوق اجتماعی یعنی حق به  برخورداری ازحداقل شرایط مطلوب مسکونی ، جامعه درامد. بهمین سبب به شهادت همه اماروارقام تا هنگامی   که  مسکن اجتماعی درکشورهای پیشگفته مرتبا" درحال گسترش بود ؛ این کشورها بامشکل مسکن بصورتی  که سایرجوامع با ان مواجه اند ، روبرو نبودند.  یعنی همگی ازمحل مسکونی مطلوب ویا حداقل مطلوب  بر خودار بودند . بهمین سبب بود که تا اواخردهه هشتاد میلادی بعنوان مثال : کشورالمان قریب به چهارمیلیون ! واحد مسکن  اجتماعی داشت . اکنون باید دید چرا از اواخر دهه هشتاد میلادی  مسکن اجتماعی در این کشورها با بی مهری نسبی مواجه شده است ؟  ایااین بی مهری بعلت ناکارامدی مسکن اجتماعی بوده است ؟   بهیج وجه !   مسئله بی مهری نسبت به مسکن اجتماعی به هیچ وجه به کارائی ونقش ان در تنظیم بازار مسکن مربوط  نبوده است . چون اکثریت قریب به اتفاق جامعه و احزابی که مدافع حقوق اجتماعی مردم هستند ، همواره خواهان گسترش وتقویت جایگاه مسکن اجتماعی  بوده وهستند ! مخالفت با مسکن اجتماعی ویا هر اقدامی که گرایش اجتماعی (سوسیال ) داشته باشد ،  از ناحیه ذینفع هائی است که دراین عرصه بدنبال منافع خود میباشند. این گرایشها پس ازدست بالا پیداکردن نئولیبرالها ویادقیقا" ازهمسانی سیاست گذاریهای اقتصادی مثلث ریگان ، تاچر وکُهل ، یا حاکم شدن نئولیبراها برسیاست گذاری های اقتصادی اغازشد .  زمانی اغازشد که سرمایه مالی باهدف گسترش عرصه بکارگیری سرمایه های خود ، شهرها را عرصه جولان خود نمود . زمانی اغاز شد که نئولیبرالها  شهرسازی به اصطلاح  ,, استراتژیک ,,  خود را بمیدان اوردند .  شهرسازی ایکه برخی از کارشناسان ما انرا ، متاثر از تبلیغات نئولیبرالها ، اخرین دست اورد علمی !!؟ نامیدند .   از ان سالها - اواخر دهه هشتاد -  تا کنون علرقم مخالفت مردم ، با ترفند ها مختلف روزبه روز ازتعداد مسکنهای اجتماعی کاستند !  - فقط در المان سالی یکصد هزار واحد انر به بخش خصوصی واگذار نمودند ! تا اینکه بفرض ، در 2010 چهار میلیون مسکن اجتماعی المان درسال 1987 به دوملیون واحد کاهش یافت .  برای اشنائی با نتیجه این اقدام نئولیبرالی کافی است ، شرایط مسکونی  لایه های اجتماعی کم در امد ، حتی بادر امد متوسط  امروزی المان  یا سایر کشورهائیکه از تعداد مسکن اجتماعی شان کاستند را ،  با شرایط مسکونی  سالهای دهه هشتاد مقایسه نمائید تا واقعیت را در یابیم . انهم درکشوری هائی که اغلب رشد جمعیت منفی است و با رشد جمعیت شهری بیش ازحد و سایر بهانه هائی از این قبیل مواجه نیستند .  حال درچنین وضعیتی منتقد وطنی بدون توجه به  واقعیت انچه در این سالها بادست بالا داشتن نئولیبرالها بوجود امده ، در تله ایدئولژیکی نئولیبرالی گرفتار شده ، مسکن اجتماعی  دراروپا را ناموفق میداند ، ودر واقع انچه را نئولیبرالها مطرح میکنند ، باورو تکرار مینماید .  

 در واقع همانطور که قبلا" مطرح گردید در جوامع پیشرفته تراروپائی که مردم از امتیازات وحقوق اجتماعی « جامعه رفاه» برخوردار بودند وهم اکنون نیز کم و بیش برخوردارهستند ،  به سبب دست بالا یافتن نئولیبرالها که نسبت به هر اقدام سوسیال حساسیت دارند . پایمالی حقوق اجتماعی جامعه رفاه اغاز شد.  از ان سالها تاکنون در برخی کشورهائی که بمیزان کافی مسکن اجتماعی داشتند ،   شعارحاکم درهمه عرصه ها لیبرالیزه نمودن و ,,خصوصی سا زی,,  شد .  بخش مهمی از واحد های مسکونی اجتماعی به مالکان خصوصی واگذار شدند .        اما  با این همه ، مسئله به این سادگی ها هم نبوده هم اکنون حرکت سیاسی پرقدرتی در اروپا شکل گرفته که هدفش تقویت هرزمان بیشتر جایگاه مسکن اجتماعی است .  بعنوان مثال در نوامبر  2013   روزنامه استاندارد چاپ وین در خبری تحت عنوان : "  وین قصد دارد مسکن سوسیال خودرا حفظ نماید"  مینوسد . شهردار شهر وین بهمراه 28 شهردار شهرهای بزرگ اروپائی با بیانه ای خواهان پس گرفتن طرحی هستند ، که   بتوصیه سیاست های نئولیبرالی : بروکسل قصد دارد حد نصاب درامد متقاضیان برای برخورداری از مسکن  اجتماعی را تا  33000  یورو درسال کاهش دهد . این حد نصاب هم اکنون درجامعه اروپا   37000 یورو ودرکشور اطریش بفرض 42500 یورواست. پس از این فراخوان فعلا"بروکسل پیگیری انرا متوقف نموده ، قراراست در اواخربهار 2014 نسبت به ان تجدید نظرنماید. هم اکنون حفظ مسکن اجتماعی وجلوگیری ازکاهش و خصوصی  سازی انها بصورت یکی از مطالبات عمده سیاسی درکشورهای اروپای غربی درامده است . باید یاد اورشد، سیاستهای نئولیبرالی که در این سالها در جهت منافع سرمایه های سوداگردربرخی کشورهای اروپائی انجام شده واقعا" مشکلات بسیاری را برای مردم بوجود اورده است . بفرض این سیاست ها باعث شده بعنوان مثال در اسپانیا سالی بیش از صد هزارحکم تخلیه برای واحدهای مسکونی صادرشود . بنابراین به سرورانی که دراین زمینه  اظهار نظرمینمایند ، توصیه میشود : تا  تمام جوانب مسئله ، خاصه در قضاوت به انچه درسایر کشورها نسبت به مسکن اجتماعی  گذشته است ، برایشان روشن نشده ، ازاظهار نظرهای  غیر مستند و گمراه کننده وواقعا" غیر مسئولانه ، پرهیز نمایند.

 

   فروردین 93          مهدی کاظمی بیدهندی