شهرسازی وکاهش اخیردرصد رشد جمعیت «شهر» تهران -  بخش دوم

 

 

              مهدی کاظمی بیدهندی

 

        همانگونه که دربخش قبلی مشاهده شد ، پدیده کاهش درصد رشد جمعیت تهران را نمی باید مستقیما"نتیجه شتاب منفی ودرپی ان کاهش درصد رشد گیاهی جمعیت کشوردانست . بنابراین، باید علل دیگری که میتوانند درچنین کاهشی تاثیرداشته باشند ؛ عللی که برخی بگونه ای نادرست ، انرا گرایش به ,, شهرگریزی ,, ویا ,, مهاجرت معکوس ,, عنوان مینمایند ،  مورد توجه قرار داد .

 

     عوامل تعیین کننده درجابجائیهای جمعیت وامکانات دروضع موجود بخش شهری کشور

 

    همانگونه که تاکنون شاهد بودیم گرایشهای آرایش فضائی واستقرارجمعیت وامکانات دربخش  شهری کشور- دروضع موجود - بصورت گرایش به استقرارمتمرکزدرفضا انهم«عمدتا"» جهت امکان دسترسی به صرفه های ناشی ازتجمع جمعیتی بوده است. بنابراین واحدهای تولیدی مستقر درکلانشهرویا حاشیه ان هنگامی به استقراردرمراتب کوچک یامتوسط  شهری گرایش خواهند داشت که ،  نیازاین فعالیتها به استفاده ازصرفه های ناشی ازتمرکزومزیت های دیگرکلانشهر بطور محسوسی ، کاهش یافته باشد ؛ تا صرفه های ناشی ازاستقراردرمراتب کوچکتر بیشتر از صرفه های ناشی ازاستقراردرتجمع های جمعیتی – کلانشهرها - گردد . اما شرط چنین تحققی ، قبل ازهرچیزتوسعه کمی وکیفی این واحدها ازان جمله : افزایش تیراژتولید، تحول درمناسبات کار، ازمیان رفتن ویا کم اهمیت شدن «فوق»  دخیره نیروی کار دراین بخش و همچنبن گذر از مرحله تولید عمدتا" کارگاهی ، کم و بیش تحقق یافته باشد . حال ازانجا که ، امروزه بیش از90 درصد واحدهای تولیدی دربخش صنعتی ما هنوزفعالیت شان بصورت کارگاهی است . انهم بصورتی که ازیک سو اکثر انها با تیراژتولید بسیارنازل وبازارمحدود وازسوی دیگرتوان رقابت ناکافی ودرنتیجه نیازبه حمایتهای مختلف دولتی مواجه اند . در چنین وضعیتی انتظاربی نیازی ویا کم نیازی این واحدها ازبهره مندی ازصرفه های ناشی ازتجمع جمعیتی – یعنی عمدتا"بی نیازی به استقراردرکلان شهر یا درجوار ان –   فعلا" انتظاری زودهنگام است ! چنانکه برای اثبات این ادعا میتوان به شواهد عینی متعددی ازانجمله ، چگونگی ,,استقبال!؟,, واحدهای تولیدی  مستقردرشهرتهران به انتقال به خارج ازشعاع 120 کیلومتری اشاره داشت . اشاره داشت که ، دستکم دراین چهاردهه گذشته ، درکمترموردی این واحدها بدون اجبارویا بدون تشویق به بهره مندی ازتسهیلات وامتیازها وبخشودگیهای مختلف، داوطلبانه رغبت به چنین انتقالی را داشته باشند ؛ بلکه هنوزهم بسیاری ازانها درمقابل اجباربه چنین انتقالی مقاومت مینمایند !؟

      ازسوی دیگر بهمان عللی که استقرارواحدهای تولیدی درکلانشهرو یا پیرامون ان برای صاحبان این صنایع به صرفه است ؛ شاغلین این واحدها هم ، با دورنمودن نابهنگام ومعمولا" «دستوری » و بدون تمایل این واحدها ازکلانشهرها به نقاط دیگری که باکلانشهر فاصله داشته باشند ، دچار مشکلات وکاستیهای فراوان شده اند . بقسمی  که میتوان گفت : بخشی ازگسترش حاشیه نشینی ،  بفرض درکلان شهرتهران ، نتیجه اینگونه سیاستگزاریهاست .  علاوه بران تداوم محدودیت گسترش «وسعت» محدوده شهر، ناکافی بودن امکانات جهت تقویت جایگاه و  عملکرد یگانه کننده (انتگراتیو) کلانشهرها ، بویژه تهران ، دردرون منطقه کلانشهری وهمچنین  در شبکه وسیستم شهرهای کشور، بوده است . عملکردی که با ایجاد فرصت وامکانات متنوع  جهت تقویت انتگراسیون شبکه وسیستم بخش شهری کشور-  درمراحل اولیه تقویت روابط درون ومیان کلانشهرهای - باید به اجرادرمیامدند .

   بنابراین ، باید تاکید نمود که، تنها راه اصولی و واقعگرایانه برقراری روند تدریجی«تعدیل»   تمرکزکنونی ، انهم بدون اینکه ، باروندهایء اقتصادی واجتماعی - جمعیتی وضع موجود در «تقابل» قرارگیرد وهدف گیری های پایه ان، همچون وضعیت کنونی ، مزید برعلت ودرنتیجه تشدید مشکلات کنونی نشوند ؛ تقویت مداوم وبدون وقفه انتگراسیون مذکورمیباشد .

       بنابراین ، همانگونه که ملاحظه میگردد ، کاهش اخیردرصد رشد جمعت تهران وافزایش درصد رشد مراتب شهری متوسط ، که به ان اشاره میشود ، نمیتواند نتیجهء گرایش جمعیت وفعالیت ها  - گرایشی که بصورت ترجیح انها ونه دستوری و از روی اجبار – به استقراردر شهرهای متوسط باشد .

       اکنون اگربا توجه همه جانبه به روندهای اقتصادی ، اجتماعی- جمعیتی وواقعیت های قابل مشاهده دروضع موجود ، عللی که  اغلب مطرح میگردد ، مانند ,,مهاجرت معکوس! ,,  ویا مشابه ان را نمیتوان بعنوان علت  کاهش  درصد افزایش جمعیتء بفرض  کلانشهر تهران  پذیرفت . دراینصورت درشرایط موجود ، چه عواملی میتوانند ، بصورت علت«اصلی» موجب چنین کاهشی شده باشند ؟

     اگروضعیت اقتصادی اجتماعی – جمعیتی جامعه را دستکم درپنج دهه اخیردرنظرداشته وهمراه با ان سیاست گزاری وبرنامه ریزی هائی ایکه دراین زمینه به اجرا درامده اند را ازجوانب مختلف مبتنی برپژوهشهای همه جانبه ایکه براساس خصلت یابی وکاراکتریزه نمودن ویژگیهای ساختاری تعیین کننده  انجام شده باشند ، مورد کنکاش وتامل قرار دهیم ، درخواهیم یافت : سیاست گزاری واقداماتی چون  : احداث شهرهای جدید ، انهم عمدتا" روی دست مانده ! خالی ماندن چند صد هزارواحد مسکونی بلا استفاده در تهران ، به بحران رسیدن مشکل مسکن ،  رکود کم سابقه دربخش مسکن ، افزایش پرشتاب جمعیت حاشیه نشین در شهرهای مختلف - انهم سرعتی بیش ازدرصدی که درسایرکلان شهرهای جهان درحا ل توسعه مشاهده میشود - که بنا بر براوردها ی اخیرحتی میزان انرا تا پانزده میلیون نفر نیزبراورد نموده اند ؛ علاوه بران  بسیاری از معضلات وکاستی های دیگری که دراین سایت بکرات مطرح شده اند ؛ بمیزان درخورتوجهی  موجب بوجود امدن معضلات پیش رو بوده اند .

    اکنون پرسش اساسی قابل طرح این استکه : با توجه به انچه دراین زمینه مطرح شد ؛ایا علت  کاهش درصد رشد جمعیت  کلان شهری چون تهران ، میتواند غیرازتشدید روزافزون«طرد اجتماعی» و درنتیجه « طرد شهری » باشد ؟      

      بدلیل چنین وضعیتی استکه  ، باسلطه غیرمعمول وبی بدیل سرمایه های سوداگربرشهر مواجه ایم . درنتیجه امکانات جذب مهاجرین به کلان شهرروزبه روزکمترشد ؛  تاجائی که نه تنها بخش مهمی قادربه جذب درکلانشهرنشده اند بلکه بسیاری ازساکنان کم درامد ترکلانشهر بعلت گرانی بیش ازحد مسکن و سایرتسهیلات زند گی شهری مجبوربه ترک شهرو یا طرد ازشهر شده اند .    اما چرا ، بسیاری چنین وضعیتی را حتی دست اوردی مثبت میدانند!؟  چون به زعم انها باعث کاهش درصد رشد جمعیت ، به اصطلاح ,, بیش ازحٌد ,, شهرشده است ! اما به چه بهائی؟ به بهای دورقمی شدن (بگفته رئیس شورای شهر12درصد ) رشد حاشیه نشینی !!؟

      دست اندرکاران بجای اینکه ، امروزه درکلانشهری چون تهران ، درواقع «طرد شهری» را عامل مهم کاهش درصد رشد جمعیت تهران  و ریشه ء بسیاری از معضلات شهری پیش رو بدانند ، دچار«توهم» شده ، بخیال خود انرا ,, شهر گریزی ,, ،,,مهاجرت معکوس,, ویا ,,سرریز جمعیتی ,, وعناوین بی پایه دیگری میخوانند .     

     بسیارخوب : اگرکاهش درصد رشد جمعیت شهر به بهای افزایش شدید حاشیه نشینی یا طرد اجتماعی وسیع تحقق یافته باشد ،  ایا انرا میتوان  «واقعا"» تعدیل تمرکزدانست ؟  تعدیلی که علی الاصول میباید ، بدون شک ،  نتیجه  توسعه اقتصادی اجتماعی بخش شهری جامعه  ویا انتگراسیون وهماهنگی روز افزون  شبکه ووسیستم شهرهای کشور باشد !؟

      در اینجا نکته بسیار مهمی که میباید مطرح گردد این استکه : برخی از سروران  درانتقاد به برداشت این سایت از نحوه مواجه شدن با پدیده تمرکز میگویند :  با این وصف ، باید تمرکز زدائی را فراموش نمود ؟   شهررابحال رها نموده تا برجمعیت ودرنتیجه مشکلات ومعضلاتش کما کان افزوده شود ؟

     اما این سایت مشخصا" بارها دراین زمینه این واقعیت را مطرح نموده : سیاست گزاری وبرنامه ریزی هائی که درپی تمرکز زدائی «دستوری »هستند ؛ چون اهداف پایه شان مبتنی برمحدودیت هائی استکه :  مشخصا" در وضع موجود در« تقابل » کامل با گرایشهای ساختاری اقتصادی –اجتماعی ودرواقع با روند «توسعه» پرفرازونشیب کشورقرارمیگیرند ؛ نتیجه شان، چنانکه بوضوح شاهدیم ، بهیج وجه به ارزوی موهوم  تحقق تمرکز زدائی منتهی نشده ، بلکه با تشدید «طرد شهری» ، که ازیکسو باعث طرد لایه های اجتماعی کم درامد ساکن درشهر واز سوی دیگر، ایجا د مشکلات برای جذب مهاجرین به جامعه کلانشهراست ، منتهی خواهد شد .

       ازانجائی که  این سیاست گزاریها براساس یک « راهبرد توسعهء » قابل دفاع در بخش شهری کشور نبوده ، درعمل جز ایجاد محدود یت ها ، که حاصل غیر قابل انکارش افزایش بی سابقه حاشیه نشینان است ، نتیجه دیگری نخواهد داشت . دراینصورت استکه میگوئیم : سیاستگزاریهای مذکور بصورت مزید برعلت عمل مینایند !  

     اکنون پرسش  دیگر این استکه : این سیاست گزاریهائی که ، تنها هم وغم شان ایجاد انواع محدودیت وجلوگیری هاست ، مبتنی برچه برداشتهائی ازوضع موجود جامعه شهری ما اتخاذ میشوند ؟ دراین زمینه باید گفت : اگر به مقالات واظهاراتیکه اغلب دراین زمینه ارائه میشوند توجه نمائیم ، ملاحظه خواهد شد ، مبنیء برداشتها رایج درواقع توجه به ظاهرمسئله است . اکنون سعی خواهد شد ،  فرازهائی ازیکی ازاین اظهار نظرها که معمولا" بصورت مقاله ویا مصاحبه هستند ، مطرح گردد . بعنوان مثال فرازهائی از مصاحبه زیر را میتوان مشاهده نمود

انتقال پايتخت يا مهاجرت معکوس

شنبه 11 اردیبهشت 1389 ساعت 14:38  سایت جام جم

بحث انتقال پایتخت و مهاجرت معکوس از تهران سال ها است که مطرح است . . . .   

 "  ظرفیت پایتخت تکمیل شده و به اعتقاد بسیاری از صاحب نظران ، تهران دیگر جای یک زندگی راحت و آرام برای بسیاری از افراد ، با توجه به شرایط سنی و سلامتی شان نیست  
 رادیو گفت و گو در نشستی خبری با محمد حسین مقیمی ، رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی ، علی اکبر آقایی ، نایب رئیس کمیسیون عمران مجلس شورای اسلامی، لطفعلی بخشی ،استاد  اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و حسن بیادی، نایب رئیس شورای شهر تهران این موضوع را مورد بررسی قرار داده است.مشروح این گفت و گو به این شرح است:

 رادیو گفت و گو :آقای دکتر بخشی ممکن است در این رابطه توضیحاتی را بفرمایید ؟بخشی : بحث جمعیت تهران و مهاجرت معکوس و انتقال پایتخت بحث طولانی است و به دفعات در این باره در دولت های      مختلف صحبت شده ولی ظاهرا اراده جدی برای عملی کردن این ایده خیلی نبوده است . همانطور که شما فرمودید تهران در واقع خیلی بالاتر از جمعیتش ظرفیت را قبول کرده و این جمیعت مسائل متعددی را به دنبال خواهد داشت .  . . . .   می شود این کار را به چندین فاز تقسیم کرد.  . . . . . فاز اول، چه بکنیم که در واقع جمعیت بیشتری به تهران جذب نشود و بعد از آن فکر کنیم که چه کارهایی می توانیم انجام دهیم که روند مهاجرت را از تهران معکوس کنیم.  . . . . حقیقت این جاست که تهران جذابیت هایی داشته و به دلیل همین جذابیت ها است که یک چهارم جمعیت کشور یک چهارم درآمد کشور و امثال ان در تهران جمع شده اند.

به عبارتی دیگر این مقیاس جمعیتی در تهران معلول سیاستگزاری هایی است که در طول ده ها سال گذشته انجام شده و این معلول را از بین ببریم باید به دنبال علت هایش باشیم .  . . . .                . . .  اگر بتوانیم علت ها را از بین ببریم در واقع خود به خود معلول هم ار بین خواهد رفت. در واقع باید ببینیم که این انگیزه ای که این جمعیت را به اگر بخواهیم تهران جذب کرده . . . . .

اگر بتوانیم این انگیزه و آن امکانات را در جای دیگر فراهم کنیم ،  . . . طبیعتا می توانیم انتظار داشته باشیم که حداقل روند مهاجرت تا حدودی ثابت بماند و بیشتر از این نشود و روند معکوس را هم به مرور زمان در آن شاهد باشیم .

رادیو گفت و گو: شما اشاره فرمودید که اولین قدم شاید این باشد که ما مانع جذب بیشتر مردم به تهر ان شویم، بعضی از این مواردش را بفرمایید که دولت چه باید بکند که اولا مهاجرت موجود را جلویش را بگیرد تا ببنیم چه کار باید بکنیم که مهاجرت معکوس را پیگیری کنیم ؟بخشی: ساختار سیاسی و ساختار تصمیم گیری ما، ساختار متمرکز است. تقریبا تمام تصمیمات در تهران گرفته می شود، به اضافه اینکه در واقع تهران پایتخت سیاسی ،اقتصادی ،صنعتی ،اجتماعی ؛هنری و بهداشتی کشور است. یعنی در هر مورد که نگاه کنیم تهران در واقع مرکز است. از نظر امکانت بهداشتی تهران اصلا با هیچ شهر دیگری قابل مقایسه نیست ، از نظر امکانات بیمارستانی آموزشی هم به همین ترتیب است.  . . . .   . . . "     برجسته نمودن برخی فرازها از ماست

 

     حال توجه بفرمائید بفرض: خواسته ویا هدف :   مهاجرت را از تهران معکوس کنیم ، واقعا" مبتنی برچه برداشت مشخص از وضع موجود کشورما و یا تجربه مشخص وعینی  جوامع  دیگر است ؟ چه کشوری درسطح جهان درحال توسعه,,مهاجرت معکوس,, را براساس برنامه ای از پیش تعیین شده به اجرا دراورده ؟  ایا جز پولپوت درکامبوج کشوردیگری را میتوان نام برد ؟ !

     یا اینکه :  میگویند:  ". . .   امکانات را درجای دیگرفراهم کنیم "  خوب ، چگونه؟  انهم در حالیکه روند های اقتصادی واجتماعی - جمعیتی  بعلل ساختاری گرایش به تمرکزدارند ؟ ایا   پیشنهاد این استکه : با کلیه این روندهای جاری – روند روبه تمرکز استقرارها ، روند بدون وقفه شهرنشینی باتمام ویژگیهای ساختاری اش در«تقابل »قراربگیریم ؟  ویا اینکه :  " مانع جذب  جمعیت به تهران شویم "  دقیقا" همانند دولت سابق که خواستار تخلیه چند میلیونی تهران بود که پاسخ ما دراین سایت مقاله ای تحت عنوان : به همین خیال باش ،  بود !  ویا مسئول سابق وزارت مسکن شهرسازی دریکی ازدولتهای سابق ، میگفت : ماباید کاری کنیم که نانی که در تهران مصرف میشود بها یش دوبرابرشهرهای دیگر باشد تامردم  بجای سکونت درتهران ، ترغیب به اقامت دران شهرها شوند!؟ هنگامیکه وزیرسابق مسکن وشهرسازی چنین برداشتی دارد  ! گفته اش تاچه حٌد باواقعیت وضع موجود مطابقت دارد ؟

       اما ، ادامه مصاحبه ، همانگونه که ملاحظه میشود ؛ مبتنی بربرداشتهائی استکه ، امروزه میان دست اندرکاران ومتاسفانه برخی ازکارشناسان ما هم رایج است . برداشتهائی که عمدتا" متوجه ظاهرمسئله هستند. یعنی بویژگیهای ساختاری روند های جاری دروضع موجود بخش شهری ما توجه چندانی ندارند ، بقسمی که اگراغراق نباشد، باید بگوئیم : باروند تقسیم اجتماعی «فضا » وگرایشهای شکل گیری وسازمان یابی ان دراین «مرحله بسیار ویژه» ازتوسعه کشور-  مرحله گذراز توسعه نیافتگی -   درشرایطی که اقتصاد مبتنی بربازاردرجامعه  ما - البته بادرنظرداشتن تاثیرات ومشروط کننده های جهانی ان - دریک ساختاراقتصادی ، اجتماعی-جمعیتی ، سیاسی وفیزکی فضائی توسعه نیافته ، در حال انکشاف است ؛ بسیار کم توجه اند !؟

      این برداشت وبرداشتهای کم وبیش مشابه دیگرعمدتا" متوجه ظاهر مسئله  بوده ، هرچند   مطرح کنندگانش  تاکید برریشه ای و همه جانبه دیدن مسئله را دارند ! انها بگونه ای درباره علل بوجود امدن وضع موجودسخن میگویند که گوئی: مهاجرین راه گم کرده هائی هستند که اشتباها" به تهران یا سایرکلان شهرها رفته اند . درعوض اینکه به این مهم توجه نمایند که تمرکزپیش رو «ذاتی » این مرحله ازتوسعه کشوراست . بدین ترتیب بجای اینکه عمدتا" با برجسته  نمودن  واقعیت مذکور وطرح ویژگیهای ساختاری چنین وضعیتی ، در جستجوی راهکار باشند ،  با ساده انگاری بسیار خواستار,, مهاجرت معکوس !؟ ,, میشوند . همه شواهد در کل جهان درحال توسعه حاکی ازاین استکه ، دراینده نه چندان دوربیش از 90 درصد جمعیت کشورما شهرنشین خواهند بود ؛ انوقت سروران راهکاررا دربرگشت به روستا  و ,,مهاجرت معکوس  ,, میدانند !؟  توجه ندارند که مشکلات پیش روعلاوه برشرایط اقتصادی ، اجتماعی وسیاسی کشور، تا اندازه زیادی ناشی ازسردرگمی سیاست گزاریهای محدود کننده ای بوده که مبتنی بر« توهم» ,,تمرکز زدائی ,,  به  اجرا درامده اند . سیاست گزاری هائی که نتیجه اش انچنانکه برخی میپندارند      ,, مهاجرت معکوس,, نیست ؛ بلکه  تشدید قطبی شدن جامعه شهری، جدانشینی ونهایتا " طرد شهری ، تشدید حاشیه نشینی و درواقع شکل دادن به وضعیت بسیارناهنجارکنونی است .ایا واقعیت وضعیت کنونی درکلانشهرهای ما غیر ز این است ؟

       اگردراین سایت ازتمرکز زدائی بصورت  سیاست گزاری های کنونی انتقاد شده وانرا توام با « توهم» میدانیم  بدین سبب است که ، مبتنی برواقع گرائی نیست. بنابراین ، ودرواقع نگرانی  فقط متوجه عدم موفقیت ان نیست، بلکه بیش ازان ، متوجه ایجاد مشکلات وعواقب تقریبا"لاینحل  بعدی است . مگرشهرهای جدید که ساخته شده ومیشوند ، انصافا" بیشتر مشکل گشا بوده ویا اینکه روی دست مانده اند ؟ اگرمشکل گشا بودند که حاشیه نشینی این چنین افزایش نمیافت ! واقعیت غیر از این است ؟

 

            دیماه  1394      مهدی کاظمی بیدهندی